کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آلیزش
فرهنگ فارسی عمید
جفتکاندازی؛ لگدپرانی.
-
آمرزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. بخشایش.۲. بخشودن گناه بنده از جانب خداوند، بهویژه پس از مرگ.
-
آموزش
فرهنگ فارسی عمید
عمل آموختن و تعلیم دادن.〈 آموزش سمعیبصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب.
-
آمیزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. نزدیکی کردن؛ مقاربت؛ جماع.۲. همنشینی؛ دوستی؛ مراوده.۳. آمیختن؛ اختلاط؛ امتزاج.
-
آویزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیوستگی؛ بستگی.۲. آویختگی؛ آویخته بودن.۳. درآویختگی در جنگ.
-
ارزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. بها؛ قیمت.۲. اهمیت.۳. شایستگی.۴. (اسم) (جامعهشناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی.۵. (اسم) قدر؛ مرتبه.
-
افروزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. افروختگی؛ روشنایی؛ تابش.۲. (اسم) [مجاز] رونق.
-
انگیزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. تحریک.۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] قیامت.
-
برازش
فرهنگ فارسی عمید
۱. برازندگی؛ زیبندگی.۲. شایستگی.
-
پزش
فرهنگ فارسی عمید
عمل پختن؛ پختن.
-
پوزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. عذر؛ معذرت؛ اعتذار؛ عذرخواهی؛ درخواست عفو و گذشت: ◻︎ به پوزش برفت از پس شهریار / چون آمد به نزدیکی رودبار (فردوسی: ۲/۴۴۸)، ◻︎ اگر پوزش نکو باشد ز کهتر / نکوتر باشد آمرزش ز مهتر (فخرالدیناسعد: ۳۱۳).۲. [قدیمی] فروتنی.〈 پوزش آراستن: (مصدر لازم)...
-
تازش
فرهنگ فارسی عمید
تاختوتاز.
-
ریزش
فرهنگ فارسی عمید
۱. عمل ریختن؛ ریختن چیزی.۲. [مجاز] انعام و بخشش.
-
زش
فرهنگ فارسی عمید
۱. از او.۲. چه: زش آن و زش این.۳. چه از او.
-
سازش
فرهنگ فارسی عمید
۱. سازگاری؛ سازواری.۲. سازندگی.۳. هماهنگی؛ توافق؛ موافقت.۴. صلح؛ آشتی.〈 سازش دادن: (مصدر متعدی)۱. آشتی دادن؛ صلح دادن.۲. هماهنگ ساختن.〈 سازش کردن: (مصدر لازم) با کسی صلح کردن؛ آشتی کردن؛ رفع اختلاف کردن.