کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیطس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابتث
فرهنگ فارسی عمید
ترتیب کنونی الفبای عربی از «الف» تا «ی» پشتِسرِهم (ا، ب، ت، ث، ج، تا آخر).
-
افیقطس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با شاخههای باریک، برگهای پهن، تخمهای شبیه تخم شلغم، ریشه کلفت و سفید که در سواحل دریاها و جویبارها و بیشتر در مصر میروید.
-
باتس
فرهنگ فارسی عمید
= بالنگ
-
تس
فرهنگ فارسی عمید
= تپانچه
-
تس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بادی که بیصدا از مقعد خارج شود.۲. تف؛ خیو.
-
ذیابیطس
فرهنگ فارسی عمید
=دیابت
-
فالنجیطس
فرهنگ فارسی عمید
= فالنجیقن
-
قیطس
فرهنگ فارسی عمید
از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی.
-
مجتث
فرهنگ فارسی عمید
در عروض، از بحور شعر بر وزن مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن.
-
مختص
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه خاص کسی یا چیزی باشد؛ اختصاصیافته؛ خاصگردیده.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] آنکه که نسبت به کسی نزدیک است؛ مقرب.