کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیپش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اشپش
فرهنگ فارسی عمید
= شپش
-
پش
فرهنگ فارسی عمید
جغد؛ بوم.
-
پش
فرهنگ فارسی عمید
۱. کاکل.۲. یال اسب؛ موهای گردن اسب.
-
پوپش
فرهنگ فارسی عمید
= پوپک
-
تپش
فرهنگ فارسی عمید
۱. بیآرامی؛ اضطراب؛ بیقراری.۲. [مجاز] تحرک؛ لرزش.۳. ضربان قلب.
-
چپش
فرهنگ فارسی عمید
بزغاله؛ بز نر یکساله: ◻︎ میش و بره و بخته و شاک و چپش تو / بگرفت بیابان ز درازا و ز پهنا (سوزنی: رشیدی: چپش).
-
شپش
فرهنگ فارسی عمید
حشرهای ریز با زندگی انگلوار که معمولاً از خون پستانداران تغذیه میکند.