کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انگم
فرهنگ فارسی عمید
مادۀ چسبناک که از تنه و شاخۀ برخی درختان میوهدار بیرون میآید و سفت میشود؛ صمغ درخت زنج؛ ازدو.
-
بگم
فرهنگ فارسی عمید
= بیگم
-
بیگم
فرهنگ فارسی عمید
خانم؛ بانو؛ خاتون.
-
دیافراگم
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) پرده عضلانی که حفرۀ شکم را از قفسۀ سینه جدا میکند.۲. (عکاسی) سوراخ جلو دوربین عکاسی که اگر میزان روشنایی برای عکس گرفتن زیاد باشد آن را تنگتر میکنند و زمانی که روشنایی کم باشد سوراخ دیافراگم را بازتر میکنند تا نور بیشتر به فیلم ب...
-
سردرگم
فرهنگ فارسی عمید
۱. سرگردان؛ حیران.۲. کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد.
-
سرگم
فرهنگ فارسی عمید
کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد؛ سرگردان؛ حیران؛ سردرگم.
-
گم
فرهنگ فارسی عمید
۱. چیزی که از نظر انسان دور و ناپیدا شده باشد؛ پنهان؛ ناپیدا؛ ناپدید؛ مفقود.۲. کسی که به بیراهه رفته باشد.〈 گم شدن: (مصدر لازم)۱. ناپدید شدن.۲. از راه خود منحرف شدن؛ به بیراهه افتادن.〈 گم کردن: (مصدر متعدی)۱. مفقود کردن.۲. از دست دادن.۳. [...