کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَنُقَتِّلُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبال
فرهنگ فارسی عمید
= ابل
-
آب تل
فرهنگ فارسی عمید
تل یا پشتهای از سنگ و شن که در ته دریا یا رودخانه واقع شده و برای کشتیها خطرناک است.
-
آتل
فرهنگ فارسی عمید
هر نوع وسیلۀ محکم که برای ثابت نگهداشتن عضو آسیبدیده.
-
آجال
فرهنگ فارسی عمید
= اَجَل
-
آجل
فرهنگ فارسی عمید
۱. آینده.۲. دیرآینده.۳. بامهلت؛ مدتدار.
-
آجل
فرهنگ فارسی عمید
= آروغ: ◻︎ بسته دائم دهان خود از بخل / کز گلو برنیایدش آجل (؟: مجمعالفرس: آجل).
-
آجیل
فرهنگ فارسی عمید
مخلوطی از خشکبار از قبیل پسته، فندق، بادام، نخودچی، تخم کدو، و تخم هندوانۀ تفتداده.
-
آخال
فرهنگ فارسی عمید
۱. خاکروبه؛ آشغال.۲. خاشاک.۳. هرچیز دورافکندنی: ◻︎ از بس گل مجهول که در باغ بخندید / نزدیک همهکس گل معروف شد آخال (فرخی: ۲۱۸).
-
آدرنال
فرهنگ فارسی عمید
= غده 〈 غدۀ فوقکلیوی
-
آدمیرال
فرهنگ فارسی عمید
= دریاسالار
-
آرتیکل
فرهنگ فارسی عمید
= مقاله
-
آردال
فرهنگ فارسی عمید
۱. فراش.۲. مٲمور اجرا.
-
آردل
فرهنگ فارسی عمید
= آردال
-
آزال
فرهنگ فارسی عمید
= ازل۱
-
آزرده دل
فرهنگ فارسی عمید
۱. دلتنگ.۲. ملول. رنجیده.