کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبرفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه از سنگ و خاک یا کف رودخانه که آب آن را ساییده یا تراشیده یا روبیده باشد.۲. موادی که در مجرای آب تهنشین شود.
-
آبفت
فرهنگ فارسی عمید
جامۀ ستبر و خشن.
-
آفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بلا؛ زیان.۲. هر چیزی که مایۀ تباهی، فساد، و زیان شود.
-
آکفت
فرهنگ فارسی عمید
= آگفت
-
آگفت
فرهنگ فارسی عمید
آسیب؛ آفت؛ آزار؛ رنج؛ بلا؛ محنت: ◻︎ دین روز ای روی تو آگفت دین / می خور و شادی کن و خرم نشین (مسعودسعد: ۵۵۰)، ◻︎ گفتم که مرو چو این بگفتم که برفت / رفتم که دمید صبح و آمد آگفت (ابوالفرج رونی: ۱۶۱).
-
آهن جفت
فرهنگ فارسی عمید
= گاوآهن
-
آیفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. حاجت؛ نیاز؛ خواهش؛ درخواست: ◻︎ ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود / به سزاوار کن آیفت که ارجت دارد (دقیقی: ۹۷).۲. بهره؛ سود.
-
ارزیافت
فرهنگ فارسی عمید
نتیجۀ ارزیابی؛ نتیجهای که از عمل ارزیابی بهدست میآید.
-
اشکفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. شکاف.۲. (صفت) شکافته.۳. شکاف و رخنه در زمین یا کوه.۴. غار.
-
اشگفت
فرهنگ فارسی عمید
= شگفت
-
افت
فرهنگ فارسی عمید
۱. = افتادن۲. (اسم مصدر) کموکاست؛ کاهش.〈 افتوخیز:۱. افتادن و برخاستن.۲. [مجاز] کامیابی و ناکامی.۳. [مجاز] وقفه و پیشرفت.
-
الفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. خو گرفتن؛ انس گرفتن.۲. دوستی؛ همدمی.
-
انفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. کراهت؛ ننگ؛ عار.۲. زیان؛ ضرر؛ خسارت.۳. نقصان.〈 انفت داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] کراهت داشتن؛ ننگ وعار داشتن.〈 انفت کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 انفت داشتن: ◻︎ هر آینه انفت کرده باشد از دانش / کسی که جز به ثنای تو باشدش مفخر (عثمان م...
-
اینفت
فرهنگ فارسی عمید
= آیفت
-
بادرفت
فرهنگ فارسی عمید
ماسه و خاک نرمی که به سبب وزش باد حرکت کند.