کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریشالش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آغالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. تحریک؛ تهییج.۲. برانگیختن به جنگوستیز.
-
آلش
فرهنگ فارسی عمید
= راش٢
-
آلش
فرهنگ فارسی عمید
عوضوبدل؛ تعویض؛ تبدیل؛ مبادله.
-
اسگالش
فرهنگ فارسی عمید
= سگالیدن
-
الش
فرهنگ فارسی عمید
= آلش۱
-
بالش
فرهنگ فارسی عمید
در دورۀ مغول، واحد اندازهگیری وزن زر و سیم، درحدود هشت مثقال.
-
بالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. کیسهای پارچهای که هنگام خواب زیر سر میگذارند: ◻︎ تا که بنشست خواجه در «بالش» / «بالش» آمد ز ناز در بالش (سنائی۱: ۶۶۰).۲. [قدیمی] تکیهگاه؛ مسند.
-
بالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. رشد؛ نمو.۲. به خود نازیدن؛ فخر کردن: ◻︎ تا که بنشست خواجه در بالش / بالش آمد ز ناز در «بالش» (سنائی۱: ۶۶۰).
-
بشولش
فرهنگ فارسی عمید
آشفتگی؛ پریشانی.
-
پالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. تفحص؛ جستجو؛ کاوش.۲. تصفیه.
-
پژولش
فرهنگ فارسی عمید
۱. پریشانی؛ درهمشدگی.۲. افسردگی.
-
چاربالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مجاز] دنیا: ◻︎ چو در چاربالش ندیدم درنگ / نشستم در این چار دیوار تنگ (نظامی۵: ۷۶۱).۲. [مجاز] عناصر اربعه: ◻︎ سر آنگاه بر چاربالش نهیم / کز این لنگر «چاربالش» رهیم (نظامی۶: ۱۰۲۷).۳. چهار بالشی که هنگام نشستن در پشت سر و طرف راست و چپ و زیر پای خود...
-
چالش
فرهنگ فارسی عمید
۱. جنگ؛ جدال؛ مبارزه: ◻︎ بفرمود شه تا دلیران روم / نمایند چالش درآن مرزوبوم (نظامی۵: ۷۹۲).۲. (اسم) امری که باید برای آن چارهای پیدا شود؛ مسئله.۳. [قدیمی] رفتار از روی کبر و غرور و نخوت.۴. [قدیمی] با ناز و غرور خرامیدن.
-
چلش
فرهنگ فارسی عمید
=ترشک
-
چهاربالش
فرهنگ فارسی عمید
=چاربالش