کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوقلوی پاروجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آهنجه
فرهنگ فارسی عمید
از ادوات پارچهبافی شامل ریسمانی که در دستگاه بافندگی به سقف بسته میشود.
-
آهنین پنجه
فرهنگ فارسی عمید
دارای پنجههای قوی مانند آهن؛ آهنینچنگال؛ قویپنجه؛ پرزور.
-
آهوجه
فرهنگ فارسی عمید
جهنده مانند آهو؛ آنکه مانند آهو جستوخیز کند؛ آهوفغند.
-
اخ الزوجه
فرهنگ فارسی عمید
برادرزن.
-
ارجح
فرهنگ فارسی عمید
برتر؛ بهتر؛ خوبتر.
-
اشکنجه
فرهنگ فارسی عمید
= شکنجه
-
افلنجه
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی به بلندی یک متر، با برگهای دراز، تخمهای ریز، سرخرنگ، خوشبو، و تلخمزه که بیشتر در هند میروید. Δ تخم آن در طب قدیم برای تقویت دِماغ، جگر، و معده و دفع سمّ حشرات گزنده به کار میرفته.
-
الاجه
فرهنگ فارسی عمید
= الیجه
-
الجه
فرهنگ فارسی عمید
= الیجه
-
الجه
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از مال و اسیر که از غارت و تاختوتاز در سرزمین دیگران بهدست بیاورند.
-
الیجه
فرهنگ فارسی عمید
نوعی پارچۀ راهراه پشمی یا ابریشمی که با دست بافته میشود.
-
امزجه
فرهنگ فارسی عمید
= مزاج
-
اوارجه
فرهنگ فارسی عمید
= اواره
-
اوجه
فرهنگ فارسی عمید
= اوجا
-
باجه
فرهنگ فارسی عمید
۱. گیشه؛ جایگاه مخصوص فروش بلیت یا گرفتن و دادن پول در سینما، بانک، و مانند آنها.۲. دریچه؛ روزنه.