کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آدامس
فرهنگ فارسی عمید
مادهای جویدنی، مانند سقز، که از نوعی صمغ و همچنین شکر، اسانس، و سایر افزودنیها تهیه میشود.
-
اخامص
فرهنگ فارسی عمید
= اخمص
-
اخمص
فرهنگ فارسی عمید
قسمتی از کف پا، بین پنجه و پاشنه، که به زمین نمیرسد.
-
اظهرمن الشمس
فرهنگ فارسی عمید
بسیارآشکار.
-
بامس
فرهنگ فارسی عمید
= پامس
-
پامس
فرهنگ فارسی عمید
۱. پابند؛ گرفتار.۲. بیچاره؛ درمانده: ◻︎ خدایگانا پامس به شهر بیگانه / فزون از این نتوانم نشست دستوری (دقیقی: لغت فرس: پامس).
-
پلمس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بهانه.۲. تهمت.۳. دروغ.۴. اضطراب.
-
ترمس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با برگهای ریز، گلهای رنگین، و دانههای زرد که در طب قدیم به کار میرفته؛ باقلای قبطی؛ باقلای مصری؛ باقلای شامی؛ لوبیا گرگی.
-
حمص
فرهنگ فارسی عمید
نخود.
-
خامس
فرهنگ فارسی عمید
پنجم؛ پنجمین.〈 خامس آلعبا: لقب حسینبن علی، امام سوم شیعیان.
-
خمس
فرهنگ فارسی عمید
۱. پنجیک؛ یکپنجم.۲. (اسم) (فقه) یکپنجم درآمد یا غنایم که مسلمانان باید به دستور شرع به امام یا جانشین وی بدهند که قسمتی از آن به مصارف خیریه برسد و قسمت دیگر به سادات داده شود.
-
رمس
فرهنگ فارسی عمید
۱. دفن کردن؛ در خاک پنهان ساختن.۲. پوشاندن و پنهان کردن چیزی.۳. سنگ انداختن.
-
رمص
فرهنگ فارسی عمید
چرک سفیدی که در گوشۀ چشم جمع میشود.
-
شمس
فرهنگ فارسی عمید
۱. آفتاب؛ خورشید.۲. نودویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۵ آیه؛ ناقۀ صالح.
-
طمث
فرهنگ فارسی عمید
۱. لمس کردن.۲. حائض شدن.٣. (اسم) چرک؛ فساد.٤. (اسم) خون.