کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آورنجن
فرهنگ فارسی عمید
= برنجن
-
اورنجن
فرهنگ فارسی عمید
= برنجن
-
برنجن
فرهنگ فارسی عمید
= النگو
-
بریجن
فرهنگ فارسی عمید
۱. تنور.۲. اجاق.۳. فر.۴. تابۀ گلی یا سفالی که روی آن نان میپزند.
-
پااورنجن
فرهنگ فارسی عمید
= پارنجن
-
پابرنجن
فرهنگ فارسی عمید
= پارنجن
-
پارنجن
فرهنگ فارسی عمید
حلقۀ فلزی که زنان به مچ پا ببندند؛ خلخال.
-
پاورنجن
فرهنگ فارسی عمید
= پارنجن
-
پای برنجن
فرهنگ فارسی عمید
حلقۀ فلزی از جنس طلا یا نقره که زنان به مچ پا میبندند؛ خلخال.
-
تفاح الجن
فرهنگ فارسی عمید
مهرگیاه.
-
جن
فرهنگ فارسی عمید
دل.
-
جن
فرهنگ فارسی عمید
۱. در اسلام، هریک از موجودات غیرمرئیِ دارای قدرت فوق طبیعی و دارای عقل و فهم که رفتارهایی همانند انسان دارند و میتوانند خود را به شکلهای گوناگون دربیاورند.۲. هفتادودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۸ آیه.〈 جنواِنس:۱. جنها و انسانها.۲. [مجا...
-
دست برنجن
فرهنگ فارسی عمید
= برنجن
-
سجن
فرهنگ فارسی عمید
= سجام
-
سجن
فرهنگ فارسی عمید
محبس؛ زندان.