کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرجس جنن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ارغنن
فرهنگ فارسی عمید
= ارغنون
-
تانن
فرهنگ فارسی عمید
مادهای که از برخی گیاهان گرفته میشود و در طب برای معالجۀ بعضی بیماریها و در صنعت برای رنگرزی به کار میرود؛ جوهر مازو.
-
تحنن
فرهنگ فارسی عمید
۱. مهربانی کردن؛ رحمت آوردن.۲. به طرب آمدن.
-
تسنن
فرهنگ فارسی عمید
۱. قبول سنت و طریقه کردن؛ پیرو سنت بودن.۲. نام عمومی مذاهب عمدۀ اسلامی که پیروانشان خود را پیرو سنت پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند.
-
تفنن
فرهنگ فارسی عمید
۱. به بازی و کارهای گوناگون سرگرم شدن.۲. [قدیمی] گونهگونه شدن؛ گوناگون شدن.۳. [قدیمی] کاری یا هنری را به طرزهای گوناگون انجام دادن.
-
تن تنن
فرهنگ فارسی عمید
= تنتن
-
ذوالمنن
فرهنگ فارسی عمید
۱. صاحب منتها؛ صاحب عطاها و احسانها.۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
-
سنن
فرهنگ فارسی عمید
= سنت
-
فنن
فرهنگ فارسی عمید
شاخۀ درخت.
-
متفنن
فرهنگ فارسی عمید
کسی که از روی تفنن و اتفاقی به کاری میپردازد.
-
مسنن
فرهنگ فارسی عمید
دندانساز؛ دندانپزشک.
-
مقنن
فرهنگ فارسی عمید
قانونگذار؛ قانونشناس.
-
منن
فرهنگ فارسی عمید
= منت