کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابادت
فرهنگ فارسی عمید
هلاک کردن؛ نابود ساختن.
-
اجادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. نیک گفتن.۲. چیزی نیکو آوردن.۳. باریدن باران نیکو بر زمین.
-
ارادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. علاقه؛ محبت همراه با احترام.۲. [قدیمی] خواست؛ قصد.۳. (تصوف) توجه بسیار سالک به پیر.
-
استزادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. زیادهخواهی؛ افزونطلبی.۲. گله کردن؛ گلهگزاری.۳. دلآزردگی؛ رنجش.
-
استعادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بازگشت چیزی را خواستن.۲. برگرداندن.۳. تکرار کردن.
-
اشادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. برافراشتن چیزی.۲. بلند کردن بنا.۳. بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی.۴. آشکار کردن چیزی.۵. نسبت دادن سخنی به کسی.
-
بدعادت
فرهنگ فارسی عمید
آنکه به کاری یا چیزی بد، خو گرفته باشد.
-
برودت
فرهنگ فارسی عمید
سرد شدن؛ سردی؛ خنکی.
-
بلادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. کندفهم بودن؛ کندذهن بودن.۲. کندذهنی؛ کودنی.
-
جدت
فرهنگ فارسی عمید
۱. نو شدن؛ نو بودن.۲. [مقابلِ کهنگی] نویی؛ تازگی.
-
جلادت
فرهنگ فارسی عمید
۱. صلابت.۲. نیرومندی.۳. چابکی.۴. دلیری.
-
جودت
فرهنگ فارسی عمید
نیکویی؛ خوبی.
-
حدت
فرهنگ فارسی عمید
۱. تیزی؛ برندگی.۲. تندی.۳. [مجاز] خشم؛ غضب.۴. (موسیقی) زیر بودن صدا.
-
حسادت
فرهنگ فارسی عمید
= حسد 〈 حسد بردن
-
رشادت
فرهنگ فارسی عمید
دلیری؛ دلاوری؛ شجاعت.