کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثمانیةوعشرون الف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الف
فرهنگ فارسی عمید
نخستین حرف الفبای فارسی؛ الف. Δ در حساب ابجد: «۱».
-
الف
فرهنگ فارسی عمید
۱. هزار؛ ۱۰۰۰.۲. (اسم) در دورۀ نادرشاه، پنجهزار تومان.
-
الف
فرهنگ فارسی عمید
نام حرف «ا» در الفبای فارسی. Δ به سبب شکل آن شاعران قامت معشوق را در راستی به آن تشبیه میکنند: ◻︎ از همه ابجد بر میم و الف شیفتهایم / که به بالا و دهان تو الف ماند و میم (فرخی: ۲۴۶).〈 الف کوفی (کوفیان): [قدیمی]۱. حرف الف در خط کوفی.۲. [م...
-
الف
فرهنگ فارسی عمید
= الفت
-
تالف
فرهنگ فارسی عمید
۱. الفت یافتن؛ دوست شدن؛ دمساز شدن.۲. دلجویی.
-
تحالف
فرهنگ فارسی عمید
با هم سوگند خوردن و عهدوپیمان بستن.
-
تخالف
فرهنگ فارسی عمید
با هم خلاف کردن؛ با یکدیگر خلاف ورزیدن.
-
تخلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. خلاف کردن.۲. خلاف وعده کردن؛ خلاف گفته یا پیمان خود عمل کردن.۳. عقب ماندن؛ واپس ماندن.
-
تصلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. تملق گفتن؛ چاپلوسی کردن.۲. لاف زدن.
-
تکلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. رنج و سختی بر خود نهادن؛ به خود رنج دادن.۲. تظاهر کرن به امری؛ کاری به مشقت و خلاف عادت کردن.
-
تلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. هلاک شدن؛ کشته شدن.۲. هدر رفتن.
-
جلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. سبک، زننده، و ناشایست.۲. ویژگی کسی که رفتارهای سبک، زننده، و ناشایست انجام میدهند؛ سبکسر.
-
حلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. سوگند خوردن؛ قسم خوردن.۲. (اسم) سوگند؛ قسم.
-
خلف
فرهنگ فارسی عمید
پشتِسر؛ عقب.
-
خلف
فرهنگ فارسی عمید
۱. ویژگی فرزند خوب و صالح.۲. [مقابلِ سلف] ازپسآینده.۳. جانشین.۴. [قدیمی، مجاز] بدل؛ عوض.۵. (اسم) [قدیمی] فرزند.