کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثبت ذخیرۀ سفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آتمسفر
فرهنگ فارسی عمید
= اتمسفر
-
اتمسفر
فرهنگ فارسی عمید
۱. طبقۀ هوا که گرداگرد کرۀ زمین را فراگرفته و از گازهای مختلف مانند ازت، اکسیژن، اسیدکربنیک، آرگن، هیدروژن، و غیره تشکیل شده؛ طبقۀ بخار یا جو.۲. (فیزیک) واحد اندازهگیری فشار یک کیلوگرم بر یک سانتیمتر.
-
اذفر
فرهنگ فارسی عمید
خوشبو؛ معطر: ◻︎ به باغی کز آب و گلش بازیابی / نسیم گلاب و دَم مشک اذفر (فرخی: ۵۴).
-
استراتوسفر
فرهنگ فارسی عمید
دومین لایۀ اتمسفر با دمایی ثابت که در ارتفاع ۱۲ تا ۸۰ کیلومتری زمین واقع است.
-
اصفر
فرهنگ فارسی عمید
زرد؛ زردرنگ.
-
بادفر
فرهنگ فارسی عمید
۱. فرفره.۲. بادبزن.۳. آنچه با وزش باد دور خود میچرخد.
-
بافر
فرهنگ فارسی عمید
دارای فروشکوه؛ باشکوه.
-
برفر
فرهنگ فارسی عمید
شٲن و شوکت؛ شکوه؛ بلندی قدر و منزلت.
-
تنافر
فرهنگ فارسی عمید
۱. گریختن و دور شدن از یکدیگر.۲. از یکدیگر بیزاری جستن.۳. ناسازگاری.۴. (ادبی) ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب.
-
تنفر
فرهنگ فارسی عمید
۱. بیزاری جستن؛ نفرت و کراهت داشتن؛ بیزار بودن.۲. [قدیمی] رمیدن.
-
توافر
فرهنگ فارسی عمید
۱. فراوان شدن؛ بسیار شدن چیزی.۲. فراوانی و وسعت.
-
توفر
فرهنگ فارسی عمید
۱. بسیار شدن.۲. نگه داشتن حرمت کسی.
-
جفر
فرهنگ فارسی عمید
علمی که صاحبان آن مدعی بودند بهوسیلۀ آن به حوادث آینده آگاهی پیدا میکنند؛ علم حروف.
-
چشفر
فرهنگ فارسی عمید
رد پا خصوصاً رد پای جانوران درنده؛ نشان پا؛ جای پا.
-
حافر
فرهنگ فارسی عمید
۱. گودکننده؛ کَنندۀ زمین.۲. (اسم) [جمع: حَوافِر] سم؛ سنب؛ سم ستور.