کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب مقطر
فرهنگ فارسی عمید
آبی که با دستگاه تقطیر طی فرایند سردکردن بخار آب به دست میآید و خالی از املاح مواد معدنی است. Δ در طب و داروسازی به کار میرود.
-
آزرده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
رنجیده؛ ملول؛ دلتنگ.
-
آستر
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ رویه] پارچهای که زیر لباس یا پارچۀ دیگر میدوزند.۲. قسمت زیرین هر چیز که معمولاً از جنس ارزانتر است.
-
آستر
فرهنگ فارسی عمید
آنطرفتر:◻︎ به مرد آیم و زآستر نگذرم / نخواهم که رنج آید از لشکرم (فردوسی: ۶/۵۲۹).
-
آسوده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
آسودهدل.
-
آشفته خاطر
فرهنگ فارسی عمید
پریشانخاطر؛ آشفتهدل.
-
آشوب تر
فرهنگ فارسی عمید
پرغوغاتر؛ پرفتنهتر: ◻︎ بلایی زاین جهان آشوبتر نیست / که رنج خاطر است ار هست ور نیست (سعدی: ۹۸).
-
آشوب گستر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که فتنه و آشوب برپا کند.
-
آمپرمتر
فرهنگ فارسی عمید
= آمپرسنج
-
آمفی تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
سالنی به شکل نیمدایره یا بیضی دارای جایگاههای پلکانمانند برای نشستن و صحنهای در پایین که در آن گردهمایی، تئاتر، حرکات نمایشی و مانند آنها برگزار میشود.
-
آئرومتر
فرهنگ فارسی عمید
آلت اندازه گرفتن غلظت یا فشار هوا؛ هواسنج.
-
ابتر
فرهنگ فارسی عمید
۱. ناتمام؛ ناقص.۲. (ادبی) = بتْر۳. [قدیمی] بیفرزند.۴. [قدیمی] دمبریده.
-
اتر
فرهنگ فارسی عمید
مایعی فرّار، بیرنگ، و شدیداً قابل اشتعال که از ترکیب اسید با الکل حاصل میشود و به عنوان داروی بیهوشی به کار میرود.
-
اختر
فرهنگ فارسی عمید
۱. (نجوم) ستاره.۲. (نجوم) هریک از اجرام آسمانی: ◻︎ ز گردنده هفتاختر اندر سپهر / یکی را ندیدم بدو رای و مهر (فردوسی: ۷/۳۳۷)۳. (زیستشناسی) گیاه زینتی گرمسیری با برگهای پهن، ساقههای بلند و گلهایی به رنگ سرخ، صورتی، نارنجی، و زرد.۴. [قدیمی] بخت؛ طا...
-
ارکستر
فرهنگ فارسی عمید
گروهی ثابت از نوازندگان سازهای مختلف که با هدایت یک رهبر قطعههای موسیقی را اجرا میکنند.