کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلط یافتن بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آهون بر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که در زیر زمین نقب بزند؛ نقبکن؛ نقبزن.
-
ابر
فرهنگ فارسی عمید
۱. (هواشناسی) بخارهای غلیظشده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آنها باران، برف، و تگرگ میبارد: ◻︎ تا نگرید ابر کی خندد چمن / تا نگرید طفل کی جوشد لبن (مولوی: ۶۷۸)، ◻︎ ابر ا گر آب زندگی بارد / هرگز از شاخ بید برنخوری (سعدی: ۶۱).۲. اسفنج...
-
ابر
فرهنگ فارسی عمید
۱. بالا؛ زبر.۲. بر: ◻︎ بزد نای رویین ابر پشت پیل / جهان شد ز لشکر چو دریای نیل (فردوسی۲: ۷۰۷).۳. به.۴. با.
-
ازبر
فرهنگ فارسی عمید
از حفظ؛ از حافظه.〈 ازبر داشتن: (مصدر متعدی) چیزی را به یاد داشتن؛ مطلبی را در حافظه داشتن.〈 ازبر کردن: (مصدر متعدی) حفظ کردن و به خاطر سپردن.
-
استبر
فرهنگ فارسی عمید
= ستبر: ◻︎ دو بازوش استبر و پشتش قوی / فروزان از او فرۀ خسروی (دقیقی: ۱۱۴).
-
اغبر
فرهنگ فارسی عمید
۱. گردآلود.۲. خاکیرنگ؛ تیرهرنگ.۳. گرگ (به جهت رنگ تیرۀ آن).۴. رونده؛ گذرنده؛ آنچه درگذرنده باشد.
-
اکابر
فرهنگ فارسی عمید
۱. = اکبر۲. بزرگسالان.۳. [منسوخ، مجاز] مکانی که بزرگسالان در آن درس میخواندند.
-
اکبر
فرهنگ فارسی عمید
۱. بزرگتر.۲. بزرگسالتر.
-
اکتبر
فرهنگ فارسی عمید
ماه دهم سال فرنگی دارای ۳۱ روز که از نهم مهرماه آغاز میشود.
-
اللـه اکبر
فرهنگ فارسی عمید
در مقام تعجب از عظمت و شگفتی چیزی میگویند. Δ در اذان، اقامه، و نماز گفته میشود.
-
انبر
فرهنگ فارسی عمید
وسیلۀ فلزی دوشاخه با دو فک که با آن آتش یا چیز دیگر را برگیرند.
-
باخبر
فرهنگ فارسی عمید
آگاه؛ مطلع؛ واقف.
-
بادبر
فرهنگ فارسی عمید
لافزن؛ کسی که بسیار لاف میزند و کاری از او برنمیآید.
-
بادبر
فرهنگ فارسی عمید
نوعی وسیلۀ بازی چوبی به اندازۀ تخممرغ با نوک فلزی، که با کشیدن نخی که به دور آن پیچیدهشده، روی زمین دور خود میچرخد.
-
بادبر
فرهنگ فارسی عمید
هر دارویی که نفخ شکم را برطرف میکند.