کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراصف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آصف
فرهنگ فارسی عمید
لقب وزیر دانا و باتدبیر: ◻︎ عنده علم بباید صفت آصف را / آصفی چون کند آن خواجه که نادان باشد؟ (کمالالدین اسماعیل: ۴۸). Δ دراصل نام پسر برخیا و وزیر سلیمان نبی بوده است که گفتهاند بر علوم غریبه دست داشت و تخت بلقیس، ملکۀ سبا، را در یک چشم زدن د...
-
اسف
فرهنگ فارسی عمید
= افسوس
-
اصف
فرهنگ فارسی عمید
= کَبَر
-
برنجاسف
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی خودرو با ساقۀ راست و سفید و برگهای بریدۀ سبز و قزمز که مصرف دارویی دارد.
-
تاسف
فرهنگ فارسی عمید
۱. دریغ خوردن؛ افسوس خوردن.۲. اندوهگین شدن.۳. غمگینی.
-
تعسف
فرهنگ فارسی عمید
۱. بیراهه رفتن؛ راه را کج کردن و منحرف شدن.۲. بدون تٲمل به کاری پرداختن.۳. ستم کردن.
-
تکاثف
فرهنگ فارسی عمید
۱. بر هم نشستن و انبوه شدن.۲. انبوهی و ستبری.۳. (فیزیک) [منسوخ] چگالی؛ جرم حجمی.
-
تناصف
فرهنگ فارسی عمید
۱. نسبت به یکدیگر انصاف داشتن.۲. تمام حق خود را گرفتن.۳. با هم نصف کردن.
-
خسف
فرهنگ فارسی عمید
۱. فرورفتن در زمین.۲. فرورفتن (زمین).۳. کمیوکاستی گرفتن.۴. خواری؛ پستی.
-
زائدالوصف
فرهنگ فارسی عمید
بیش از حد معمول؛ فوق بیان و خارج از وصف.
-
صف
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه با نظموترتیب در یک خط قرار گرفته باشد؛ رده؛ رج؛ ردیف؛ راسته.۲. شصتویکمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۴ آیه؛ حواریین.〈 صف بستن (کشیدن): (مصدر لازم) در یک ردیف قرار گرفتن: ◻︎ مهتران آمدند از پسوپیش / صف کشیدند بر مراتب خویش (نظامی۴: ...
-
صفصف
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی زمین هموار؛ هامون.
-
عاصف
فرهنگ فارسی عمید
۱. تند؛ شدید.۲. (اسم) باد تند و شدید.
-
عواصف
فرهنگ فارسی عمید
= عاصفه
-
قاصف
فرهنگ فارسی عمید
۱. شکننده.۲. باد شدید و تند که درختان را بشکند.۳. رعد سخت و غرنده.