کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیغولگک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پارگک
فرهنگ فارسی عمید
تکۀ کوچک از چیزی؛ اندک.
-
پسنگک
فرهنگ فارسی عمید
= تگرگ
-
جوجگک
فرهنگ فارسی عمید
جوجۀ کوچک: ◻︎ ای جوجگک به سال و به بالا بلند، زه / ای باد و زلف بافتهٴ چون دو کمند، زه (طاهربن فضل: شاعران بیدیوان: ۱۷۰).
-
جوژگک
فرهنگ فارسی عمید
=جوجگک
-
جوگک
فرهنگ فارسی عمید
جوجه؛ بچۀ مرغ: ◻︎ آهو با شیر کی تواند کوشید / جو گک با باز کی تواند پرّید (منوچهری: ۲۱۲).
-
چنگک
فرهنگ فارسی عمید
۱. میلۀ کوتاه فلزی سرکج برای آویختن یا گرفتن چیزی؛ قلاب؛ آکج؛ کجک.۲. وسیلهای در کشاورزی با دستۀ بلند که در انتهایش میلهای کوتاه و خمیده قرار دارد.۳. قلاب ماهیگیری.
-
چوگک
فرهنگ فارسی عمید
۱. = جوجه۲. = جغد
-
دانگک
فرهنگ فارسی عمید
دانۀ خرد؛ دانۀ ریز: ◻︎ وآن دهن تنگ تو گویی کسی / دانگکی نار به دو نیم کرد (رودکی: ۴۹۶).
-
زغگک
فرهنگ فارسی عمید
= زغنگ
-
سگک
فرهنگ فارسی عمید
۱. حلقۀ کوچک یا قلاب فلزی که برای بستن کمربند، کفش یا تزیین به کار میرود.۲. [مصغر سگ] سگ کوچک.
-
سنگک
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوعی نان که در تنور بر روی سنگریزه پخته میشود.۲. [قدیمی] سنگ خرد؛ سنگ کوچک.۳. (هواشناسی) [قدیمی] = تگرگ: ◻︎ ویحک ای ابر بر گنهکاران / سنگک و برف باری و باران (عنصری: ۳۶۸).
-
کوزگک
فرهنگ فارسی عمید
کوزۀ کوچک: ◻︎ خیز تا بر گل نو کوزگکی باده خوریم / پیش تا از گِل ما کوزه کند دست زمان (فرخی: ۴۴۰).
-
گربگک
فرهنگ فارسی عمید
گربۀ کوچک.