کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیزمارک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبدارک
فرهنگ فارسی عمید
= دمجنبانک
-
آخرک
فرهنگ فارسی عمید
= ترقوه
-
آورک
فرهنگ فارسی عمید
ریسمانی که دو طرف آن را به جای بلند ببندند و در وسط آن بنشینند و به جلو و عقب حرکت کنند؛ بادپیچ؛ تاب.
-
اسپرک
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی علفی و یکساله با برگهای دراز، گلهای زرد، و میوۀ کپسولی که در رنگرزی به کار میرود؛ زریر.
-
اسفرک
فرهنگ فارسی عمید
= اسپرک
-
اسکرک
فرهنگ فارسی عمید
= سکسکه
-
اشترک
فرهنگ فارسی عمید
۱. شتر کوچک؛ شتربچه.۲. خیزآب؛ موج دریا: ◻︎ روان شد سپاه پرآشوب سیل / در آن اشترک اشتران خیلخیل (هاتفی: لغتنامه: اشترک).
-
انبارک
فرهنگ فارسی عمید
در دورۀ ساسانیان، محل نگهداری اسلحه و مهمات سپاهیان.
-
انجرک
فرهنگ فارسی عمید
= مرزنگوش
-
انجیرک
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی از تیرۀ آلاله، که سرشاخههای سمّی آن خاصیت دارویی دارد.
-
انگورک
فرهنگ فارسی عمید
۱. انگور کوچک.۲. نوعی عنکبوت که شبیه دانۀ انگور است.〈 انگورک چشم: [قدیمی] مردمک چشم؛ انگوره.
-
اورک
فرهنگ فارسی عمید
= تاب۱
-
بادبرک
فرهنگ فارسی عمید
= بادبادک
-
بادخورک
فرهنگ فارسی عمید
پرندهای بهاندازۀ پرستو به رنگ خاکستری و حنایی.
-
بارک
فرهنگ فارسی عمید
= باریک