کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکرآبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبادی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آباد بودن.۲. (اسم) ده؛ قریه.
-
آب بندی
فرهنگ فارسی عمید
۱. (مکانیک) روان شدن قطعات تحت سایش در خودروها یا موتورسیکلتهای نو.۲. محل تهیۀ بستنی، ماست، پنیر، خامه، و مانندِ آن؛ لبنیاتی.۳. گرفتن یا جوش دادن درزهای وسایل یا ظروف فلزی.
-
آبرومندی
فرهنگ فارسی عمید
آبرومند بودن.
-
آذین بندی
فرهنگ فارسی عمید
زینت کردن درودیوار دکان و کوچهوبازار در روزهای جشن و شادمانی؛ آذین زدن؛ آذین نهادن؛ آذین بستن؛ آیینبندی؛ چراغانی.
-
آردی
فرهنگ فارسی عمید
آغشته به آرد.
-
آرزومندی
فرهنگ فارسی عمید
۱. میل؛ رغبت؛ شوق؛ اشتیاق.۳. [قدیمی، مجاز] دلباختگی؛ عاشقی.
-
آزادی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آزاد بودن؛ رها بودن از قیدوبند؛ زندانی یا اسیر نبودن.۲. رهایی؛ خلاصی.۳. حق انجام دادن افکار و خواستهها بر اساس ارادۀ خود.۴. جوانمردی.۵. گسستگی از تعلقات؛ وارستگی: ◻︎ نعمتی بهتر از آزادی نیست / بر چنین مائده کفران چه کنم (خاقانی: ۲۵۲).۶. [مقابلِ ب...
-
آزمندی
فرهنگ فارسی عمید
حرص؛ ولع؛ بسیارخواهی: ◻︎ ایا دانشیمرد بسیارهوش / همه چادر آزمندی مپوش (فردوسی: ۱/۳۱۵).
-
آنسیکلوپدی
فرهنگ فارسی عمید
= دایرةالمعارف
-
آیش بندی
فرهنگ فارسی عمید
تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
-
آیین بندی
فرهنگ فارسی عمید
= آذینبندی
-
ابدی
فرهنگ فارسی عمید
آنچه فنا و زوال نمیپذیرد و همیشه باقی است؛ جاودانی؛ پاینده؛ نابودنشدنی.
-
اجاره بندی
فرهنگ فارسی عمید
تعیین میزان اجارۀ یک یا چند مستغل.
-
احدی
فرهنگ فارسی عمید
= احد
-
ارادی
فرهنگ فارسی عمید
از روی میل و قصد؛ اختیاری؛ آگاهانه: رفتار ارادی.