کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آلیاژ
فرهنگ فارسی عمید
مخلوط دو یا چند فلز از طریق ذوب کردن که خود خاصیت فلزی دارد.
-
استاژ
فرهنگ فارسی عمید
دورهای که داوطلب شغل، در اداره یا مؤسسهای برای فراگرفتن کار میگذراند؛ کارآموزی.
-
باژ
فرهنگ فارسی عمید
= باج۱: ◻︎ نگه کن که چندین ز کندآوران / بیارند هرسال باژِ گران (فردوسی۴: ۵۵۵).
-
باژ
فرهنگ فارسی عمید
= باج۲
-
بانداژ
فرهنگ فارسی عمید
بستن زخم یا اندام آسیبدیدۀ بدن با باند؛ باندپیچی.
-
پاتیناژ
فرهنگ فارسی عمید
ورزشی که در پیست مخصوص و با کفشهایی که زیر آن تیغه دارد، روی یخ سُر میخورند و حرکات نمایشی انجام میدهند.
-
پاساژ
فرهنگ فارسی عمید
مکان وسیع سرپوشیدهای که در دو طرف یا گرداگرد آن مغازه، کارگاه، یا دفتر کار وجود دارد.
-
پرسناژ
فرهنگ فارسی عمید
= پرسوناژ
-
پرسوناژ
فرهنگ فارسی عمید
شخصیت داستانی در داستان، رمان، نمایشنامه، یا فیلم.
-
پرفراژ
فرهنگ فارسی عمید
۱. سوراخهای ریز متوالی به شکل خط در روی بعضی از کاغذها که کاغذ در آن محل به راحتی جدا میشود.۲. دستگاهی که با ابزاری شانه مانند این سوراخها را ایجاد میکند.
-
پلاژ
فرهنگ فارسی عمید
ساحل دریا که مسطح و هموار باشد و مردم برای تفرج و آبتنی به آنجا بروند.
-
پورسانتاژ
فرهنگ فارسی عمید
= پورسانت
-
تاژ
فرهنگ فارسی عمید
خیمه؛ چادر: ◻︎ خسرو غازی آهنگ بخارا دارد / زده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۱۱).
-
تاژ
فرهنگ فارسی عمید
نازک؛ ظریف؛ لطیف.
-
تروکاژ
فرهنگ فارسی عمید
وسایل و ترفندهایی در فیلمبرداری سینما که برای نشان دادن وقایع یا مناظری که مجسم ساختن آنها بهطور طبیعی ممکن نیست انجام میشود.