کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برکنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب سنج
فرهنگ فارسی عمید
آلتی برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات؛ هیدرومتر.
-
آذرسنج
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی برای سنجش درجۀ انبساط فلزات و حرارت آتش که بر اساس تغییر رنگ مادۀ دستگاه یا تغییر جریان برق کار میکند؛ حرارتسنج؛ پیرومتر.
-
آرزوسنج
فرهنگ فارسی عمید
آرزومند.
-
آرنج
فرهنگ فارسی عمید
محل اتصال بازو و ساعد از طرف بیرون؛ مفصل میان ساعد و بازو.
-
آفتاب سنج
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی برای اندازهگیری تابش روزانۀ آفتاب در یک محل.
-
آگنج
فرهنگ فارسی عمید
۱. رودۀ گوسفند آکنده از گوشت پخته یا خوراکی دیگر.۲. (صفت) پرکرده؛ انباشته (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جگرآگنج.
-
آلنج
فرهنگ فارسی عمید
آلوچه؛ آلوچۀ جنگلی.
-
آمپرسنج
فرهنگ فارسی عمید
ابزاری برای اندازهگیری شدت جریان الکتریسته.
-
آهنج
فرهنگ فارسی عمید
۱. = آهنجیدن۲. آهنجنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تیغآهنج، جانآهنج، دمآهنج، شمشیرآهنج.
-
ارتفاع سنج
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای برای تعیین ارتفاع از سطح دریا.
-
اسرنج
فرهنگ فارسی عمید
= سرنج
-
اسفلنج
فرهنگ فارسی عمید
= شِنگ
-
اسفنج
فرهنگ فارسی عمید
۱. فرآوردۀ طبیعی یا مصنوعی سلولزی یا پلاستیکی با حالت کشسانی و جاذب آب که برای تشک، بالش، شستوشو، و مانندِ آن به کار میرود.۲. (زیستشناسی) از جانوران گیاهیشکل دریایی که از سادهترین جانوران پرسلولی ساکن است.
-
اسکنج
فرهنگ فارسی عمید
= سکنج so(e)konj
-
اسلنج
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با شاخههای دراز و زردرنگ، برگهای باریک، و ریشۀ سرخرنگ که در گذشته مصرف دارویی داشته.