کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برشطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بساطت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بسیط بودن؛ ساده و بیتکلف بودن.۲. [قدیمی] گشودهزبانی.۳. [قدیمی] شیرینزبانی.۴. [قدیمی] لطیفهگویی.
-
بسطت
فرهنگ فارسی عمید
فراخی؛ وسعت؛ گشادگی.
-
پتت
فرهنگ فارسی عمید
۱. توبه؛ استغفار.۲. (اسم) توبهنامه.
-
تشتت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پراکنده شدن.۲. پراکندگی؛ پریشانی.
-
تفتت
فرهنگ فارسی عمید
ریزریز شدن؛ شکسته و ریزهریزه شدن.
-
حیاطت
فرهنگ فارسی عمید
۱. حفظ کردن؛ نگهداری کردن.۲. تعهد کردن.۳. پاسداری؛ نگهداری.
-
خطط
فرهنگ فارسی عمید
= خطه
-
خلطت
فرهنگ فارسی عمید
معاشرت؛ آمیزش.
-
خیاطت
فرهنگ فارسی عمید
= خیاطی
-
شطط
فرهنگ فارسی عمید
۱. تجاوز کردن از حد و اندازه؛ از اندازه گذشتن در هر چیزی.۲. دور شدن از حق.۳. جور و ستم بسیار.
-
شماتت
فرهنگ فارسی عمید
۱. شادی کردن به غم و رنج کسی.۲. سرزنش.
-
کوارتت
فرهنگ فارسی عمید
قطعۀ موسیقی که برای چهار نوازنده یا چهار ساز ساخته شده باشد.
-
مباسطت
فرهنگ فارسی عمید
۱. گشادهرویی.۲. صمیمیت.۳. رفتار بدون رودربایستی و همراه با جسارت.
-
متشتت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پراکنده.۲. پریشان؛ درهم؛ آشفته.
-
متفتت
فرهنگ فارسی عمید
شکستهشده؛ ریزهریزهشده.