کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخار پز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب پز
فرهنگ فارسی عمید
هر نوع مادۀ غذایی که در آب بیندازند و بجوشانند: تخم مرغ آبپز، سیبزمینی آبپز.
-
آشپز
فرهنگ فارسی عمید
آنکه کارش پختن خوراک است؛ طباخ.
-
پخت وپز
فرهنگ فارسی عمید
غذا پختن؛ طبخ.
-
پز
فرهنگ فارسی عمید
۱. = پختن۲. پزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آشپز، کلهپز.٣. پخته (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبپز.٤. (اسم مصدر) [قدیمی] آشپزی: پختوپز.
-
پز
فرهنگ فارسی عمید
۱. شیوۀ آراستن وضع ظاهری.۲. فخرفروشی و خودنمایی.۳. شکل و وضع ظاهری.
-
پلوپز
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که پلو بپزد.۲. ظرف یا دیگی که در آن پلو بپزند.
-
خشکه پز
فرهنگ فارسی عمید
نانوایی که نان خشک یا نان روغنی میپزد.
-
زودپز
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه زود پخته میشود.۲. (اسم، صفت فاعلی) نوعی دیگ که غذا در آن زودتر پخته میشود.
-
سوهان پز
فرهنگ فارسی عمید
کسی که سوهان میپزد؛ آنکه شیرینی سوهان میپزد و به فروش میرساند.
-
شیرین پز
فرهنگ فارسی عمید
کسی که شیرینی میپزد؛ قناد؛ شیرینیساز.
-
صابون پز
فرهنگ فارسی عمید
صابونساز؛ کسی که صابون میپزد؛ کارگری که صابون میسازد.
-
غنپز
فرهنگ فارسی عمید
= قمپز
-
قمپز
فرهنگ فارسی عمید
لافوگزاف.〈 قمپز درکردن: [عامیانه] لاف زدن و خودستایی کردن.
-
کاشی پز
فرهنگ فارسی عمید
کسی که آجر کاشی درست میکند؛ کاشیتراش؛ کاشیساز؛ کاشیگر.
-
کله پز
فرهنگ فارسی عمید
کسی که کله و پاچۀ گوسفند طبخ میکند و میفروشد.