کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افاجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بهجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. شادمانی؛ سُرور.۲. خرمی؛ شادابی.۳. خوبی.۴. تازگی.
-
جت
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوعی هواپیما که بهواسطۀ فشار ناشی از خروج گازهای حاصل از احتراق از دهانۀ عقب آن بهسرعت رو به جلو رانده میشود و سرعت آن بیش از هواپیماهای معمولی است.۲. فواره.
-
حاجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. نیازمندی؛ نیاز.۲. آرزو؛ امید.
-
حجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه به آن دعوی یا مطلبی را ثابت میکنند؛ برهان؛ دلیل؛ نمودار.۲. سند؛ مدرک.〈 حجت بارد: [مجاز] حجت سست و ضعیف.
-
حلاجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیشۀ حلاج.۲. پنبهزنی.۳. پنبهپاککنی.
-
سماجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. سِمِج شدن.۲. [قدیمی] زشت شدن؛ زشتی.۳. بیشرمی.
-
عندالحاجت
فرهنگ فارسی عمید
وقت حاجت؛ هنگام نیاز.
-
لجاجت
فرهنگ فارسی عمید
نپذیرفتن حرف منطقی؛ ستیزه کردن؛ سرسختی نمودن.
-
لزوجت
فرهنگ فارسی عمید
چسبندگی.
-
مزاوجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. با هم جفت و قرین شدن.۲. زناشویی کردن.
-
ممازجت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بالیدن؛ نازیدن.۲. مخالطت کردن.