کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسید برونشتد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کاتد
فرهنگ فارسی عمید
قطب منفی پیل الکتریکی، باطری، و مانند آنها.
-
متد
فرهنگ فارسی عمید
قاعده؛ روش؛ رویه؛ اسلوب.
-
محتد
فرهنگ فارسی عمید
اصلوتبار؛ نژادونسب.
-
مرتد
فرهنگ فارسی عمید
کسی که از دین برگشته باشد.
-
مشتد
فرهنگ فارسی عمید
۱. شدید.۲. سختقوی و استوار.
-
معتد
فرهنگ فارسی عمید
بهشمارآمده؛ شمردهشده.
-
ممتد
فرهنگ فارسی عمید
۱. ادامهدار.۲. امتدادیافته؛ کشیده؛ دراز.۳. (قید) بهطور ادامهدار.
-
وتد
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) در عروض، کلمۀ سهحرفی که دو حرف آن متحرک و یک حرف ساکن باشد، مانند شجر، فلک، چمن؛ وتد مقرون.۲. [جمع: اوتاد] [قدیمی] میخ چوبی یا فلزی؛ میخ.