کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارمینس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آژانس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاهها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام میدهد: آژانس بیمه، آژانس خبری.۲. مؤسسهای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اختیار او قرار میدهد؛ تاکسی تلفنی.
-
آمبولانس
فرهنگ فارسی عمید
ماشین بزرگ با اتاقکی در پشت، دارای آژیر، تختخواب و تجهیزات پزشکی که برای حمل بیماران و آسیبدیدگان استفاده میشود.
-
آوانس
فرهنگ فارسی عمید
گذشت و اغماضی که در جریان کاری با نادیده گرفتن مقررات نسبت به کسی اعمال میکنند؛ ارفاق.
-
اردنانس
فرهنگ فارسی عمید
۱. افسر یا سربازی که برای انجام دادن اوامر افسر ارشد به خدمت گماشته میشود؛ گماشته.۲. بخشی در ارتش که مسئول تدارکات، مهمات، و اسلحه است.
-
اسانس
فرهنگ فارسی عمید
مادهای معطر به شکل مایع یا روغن فرّار که از بعضی مواد گیاهی یا حیوانی و یا بهطور مصنوعی گرفته میشود: اسانس نعنا.
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که به او انس گرفته شود.۲. (اسم) گروه بسیار.۳. (اسم) مردم و قبیله که در یک جا مقیم باشند.
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
مردم؛ بشر؛ انسان.〈 انس و جان: آدمی و پری.
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
خو گرفتن به همنشینی با کسی؛ خوگرفتگی؛ همخویی؛ همدمی.
-
اوانس
فرهنگ فارسی عمید
دختران جوان.
-
اورژانس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بخشی از بیمارستان یا مؤسسۀ درمانی که به مجروحان یا بیماران نیازمند فوریت پزشکی رسیدگی میکند.۲. (صفت) بیماری یا جراحتی که به مراقبتهای فوری پزشکی نیاز دارد.۳. مرکز پزشکی که برای انتقال بیماران به بخش اورژانس بیمارستانها، آمبولانسهایی در اختیار ...
-
اونس
فرهنگ فارسی عمید
واحد اندازهگیری وزن برابر ۲۸/۳۵ گرم.
-
بالانس
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ورزش) نگهداشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل خود.۲. بررسی تعادل توزیع وزن چرخ خودرو به کمک دستگاههای مخصوص و تنظیم آن به کمک وزنههای سربی.۳. (اسم) دستگاهی که به این منظور مورد استفاده قرار میگیرد.
-
بدجنس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بدذات؛ بدنهاد؛ بدطینت.۲. پست و فرومایه.
-
برنس
فرهنگ فارسی عمید
۱. کلاه دراز.۲. کلاه درویشی؛ برکی.۳. جامهای که کلاه هم داشته باشد: بارانی.
-
پرنس
فرهنگ فارسی عمید
شاهزاده.