کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارجوسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آسا
فرهنگ فارسی عمید
۱. خمیازه؛ دهاندره: ◻︎ چنان نمود به ما دوش ماه نو دیدار / چو ماه من که کند گاه خواب خوش آسا (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۴).۲. زیب؛ زینت؛ زیور؛ آرایش: ◻︎ به انواع نفایس خویشتن را / بهسان نوعروسی کرده آسا (عسجدی: ۲۱).۳. وقار؛ ثبات؛ آهستگی: ◻︎ سرو اگ...
-
آسا
فرهنگ فارسی عمید
مثل؛ مانند؛ شبیه؛ نظیر (در ترکیب با کلمۀ دیگر): برقآسا، تگرگآسا، شیرآسا، گرگآسا.
-
آسا
فرهنگ فارسی عمید
۱. = آسودن۲. آسایشدهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تنآسا، جانآسا، دلآسا، روانآسا، کمآسا.
-
آسمان سا
فرهنگ فارسی عمید
بسیار بلند و سربرآسمانکشیده.
-
آسمان فرسا
فرهنگ فارسی عمید
= آسمانسا
-
احصا
فرهنگ فارسی عمید
۱. شمارش کردن؛ شمردن.۲. آمار گرفتن؛ سرشماری.
-
ارسا
فرهنگ فارسی عمید
= اُرْس
-
استعصا
فرهنگ فارسی عمید
نافرمانی کردن؛ عصیان؛ سرپیچی.
-
استقصا
فرهنگ فارسی عمید
۱. کوشش، تفحص، و تحقیق کردن در امری.۲. کوشش تمام کردن در مسئلهای و به نهایت آن رسیدن؛ بررسی دقیق کردن و امری را به آخر رساندن.
-
افسا
فرهنگ فارسی عمید
۱. = افساییدن۲. افساینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): مارافسای.
-
اقصا
فرهنگ فارسی عمید
۱. دورتر.۲. دورترین.
-
اکتسا
فرهنگ فارسی عمید
کسوت پوشیدن؛ جامه پوشیدن.
-
انسا
فرهنگ فارسی عمید
حمل بر فراموشی کردن؛ چیزی را از یاد بردن.
-
اوسع
فرهنگ فارسی عمید
وسیعتر؛ فراختر؛ گشادهتر.
-
ایرسا
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) ریشۀ گیاه سوسن جبلی که پوست آن سرخ یا کبودرنگ و مغز آن زرد و خوشبو و به کلفتی انگشت است و در طب به کار میرود؛ بیخ سوسن.۲. = رنگینکمان