کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتعاشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبادگر
فرهنگ فارسی عمید
آنکه کارش آباد کردن است؛ آبادکننده.
-
آبگینه گر
فرهنگ فارسی عمید
شیشهساز.
-
آرایشگر
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که دیگران را آرایش کند؛ آرایشکننده؛ سلمانی؛ آرایشکار.۲. کسی که جایی را تزئین و آماده میکند؛ دکوراتور.
-
آزارگر
فرهنگ فارسی عمید
آزارکننده؛ آزاردهنده.
-
آزمایشگر
فرهنگ فارسی عمید
آزماینده؛ آزمایشکننده.
-
آشگر
فرهنگ فارسی عمید
دباغ؛ کسی که کارش آش دادن و دباغت کردن پوست حیوانات است.
-
آشناگر
فرهنگ فارسی عمید
شناگر؛ شناور؛ آبباز.
-
آشوبگر
فرهنگ فارسی عمید
۱. آشوبکننده.۲. فتنهانگیز.۳. فتنهجو.
-
آغازگر
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنکه کاری را شروع کند؛ آغازکننده.۲. (ورزش) در اسبدوانی، کسی که فرمان حرکت به سوارکاران میدهد.
-
آغالشگر
فرهنگ فارسی عمید
۱. تحریککننده.۲. فتنهانگیز.
-
آفرین گر
فرهنگ فارسی عمید
آفرینگو؛ آفرینخوان؛ ستایشکننده.
-
آگر
فرهنگ فارسی عمید
آجر؛ خشت پخته.
-
آگورگر
فرهنگ فارسی عمید
آجرپز.
-
آمارگر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که مٲمور گردآوری، بررسی و تحلیل دادهها است.
-
آهنگر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که پیشهاش ساختن آلات و ادوات آهنی است؛ پیشهوری که آهن را در کوره سرخ میکند و از آن آلات و ادوات آهنی میسازد؛ نهامی؛ نهامین.