کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتادخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آزاددرخت
فرهنگ فارسی عمید
درخت جنگلی تناور با میوهای زردرنگ و تلخ که گلهای بنفش کمرنگ دارد و چوب انعطافپذیر آن در نجاری و بنّایی به کار میرود.
-
آشفته بخت
فرهنگ فارسی عمید
بدبخت؛ تیرهبخت.
-
اخت
فرهنگ فارسی عمید
۱. همدم؛ مٲنوس.۲. [قدیمی] قرین؛ مانند.〈 اخت شدن (آمدن): (مصدر لازم) مٲنوس شدن.
-
الجخت
فرهنگ فارسی عمید
طمع؛ امید؛ چشمداشت.
-
انجخت
فرهنگ فارسی عمید
= الجخت
-
باخت
فرهنگ فارسی عمید
۱. = باختن۲. (اسم) مالی که در قمار از دست میدهند.
-
بخت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بهره؛ نصیب.۲. طالع؛ اقبال؛ شانس.
-
بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
بداختر؛ شوربخت؛ تیرهبخت؛ نگونبخت؛ بیطالع.
-
بدخط
فرهنگ فارسی عمید
کسی که نوشتهاش خوب و خوانا نباشد.
-
بدریخت
فرهنگ فارسی عمید
بدشکل؛ بدهیکل؛ زشتاندام.
-
بدساخت
فرهنگ فارسی عمید
بدساخته؛ بدساختهشده.
-
بیداربخت
فرهنگ فارسی عمید
خوشبخت؛ نیکاختر؛ خوشطالع.
-
بیدخت
فرهنگ فارسی عمید
زهره؛ ناهید.
-
بی ریخت
فرهنگ فارسی عمید
زشت؛ بدقواره؛ بدترکیب.
-
پاره خط
فرهنگ فارسی عمید
خطی که به دو نقطه منتهی شود.