کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آناغالس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی زینتی با گلهای ستارهشکل که مصرف دارویی هم دارد.
-
اطلس
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوعی پارچۀ ابریشمی؛ دیبا.۲. [مجاز] جامۀ ابریشمین.۳. نوعی پارچۀ پُرزدار از جنس ابریشم مصنوعی.۴. هر کتابی که دارای نقشههای گوناگون باشد: اطلس جغرافیا، اطلس تشریح.۵. (زیستشناسی) نخستین مهرۀ گردن در زیر جمجمه. Δ برگرفته از نام اطلس، ربالنوع ی...
-
املس
فرهنگ فارسی عمید
۱. نرم.۲. هموار.۳. اسبی که پشتش پهن و هموار باشد.
-
پپلس
فرهنگ فارسی عمید
اشکنهای که با کشک یا آب، پیاز، و روغن درست کنند.
-
پیلس
فرهنگ فارسی عمید
= پیلسته
-
تخلص
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) نام یا لقبی که شاعر برای خود انتخاب میکند و در بیت آخر شعر میآورد، مانند سعدی، حافظ، و خواجو.۲. (ادبی) بیتی که شاعر، نام شعری خود را در آن میآورد.۳. (ادبی) در بدیع، بیتی در قصیده که تغزل و تشبیب را به تنۀ اصلی پیوند میزند.۴. (اسم مصدر) ...
-
تقلص
فرهنگ فارسی عمید
به هم آمدن؛ به هم پیوستن؛ درهم کشیده شدن؛.
-
تملص
فرهنگ فارسی عمید
۱. رستن؛ خلاص شدن.۲. تن به کار ندادن.۳. لغزیدن.
-
ثالث
فرهنگ فارسی عمید
سوم.〈 ثالث ثلاثه: [قدیمی]۱. سوم از سه.۲. [مجاز] در مسیحیت، هریک از اقنومهای سهگانه، شامل پدر، پسر، و روحالقُدُس.
-
ثلث
فرهنگ فارسی عمید
۱. سهیک؛ یکسوم چیزی.۲. ‹ثُلُثیّ› (هنر) در خوشنویسی، از خطوط اسلامی که کتیبهها و ندرتاً کتب مذهبی با آن نوشته میشود.
-
ثوالث
فرهنگ فارسی عمید
= ثالثه
-
جابلس
فرهنگ فارسی عمید
=جابلسا
-
جالس
فرهنگ فارسی عمید
۱. نشیننده.۲. نشسته.
-
خالص
فرهنگ فارسی عمید
۱. ناب؛ سره.۲. پاک؛ بیآلایش.۳. بدون ظرف: وزن خالص.
-
خلص
فرهنگ فارسی عمید
خالص.