کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک طرفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
يَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
باشد (جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود مي باشد )
-
لَمْ يَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
نبود ونيست (عبارت "لَمْ يَکُ يَنفَعُهُمْ " این چنین نبوده ونیست که به آنان سود برساند)
-
يَکُ يَنفَعُهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
سود می دهد - نفع دارد ("فَلَمْ يَکُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْاْ بَأْسَنَا " يعني : ولى زمانى كه عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودى به آنان نداد)
-
جستوجو در متن
-
تَوَفَّتْهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
جانشان راگرفت(در جمله : می گیرند چون جمله با فعل شروع شده مفرد آمده است واز طرفی بعد از إذا آمده لذا مضارع معنی شده است)
-
إِمَّا
فرهنگ واژگان قرآن
اگر- یا - چون (کلمه إمّا مرکب است از ان شرطيه و ماي زائده ، و اگر اين ما ، زائده نبود جائز نبود که نون تاکيد ثقيله در آخر فعل شرط در عباراتی نظیر"إِمَّا يَبْلُغَنَّ " بیاید ، در آيد ، اثر ماء زائده اين است که چنين کاري را تجويز ميکند. از طرفی ترکیب د...
-
صَّمَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معناي کلمه صمد قصد کردن و يا قصد کردن با اعتماد است ، وقتي گفته ميشود : صمده ، يصمده ، صمدا معنايش اين است که فلاني قصد فلان کس يا فلان چيز را کرد ، در حالي که بر او اعتماد کرده بود . ...
-
نَّسِيءُ
فرهنگ واژگان قرآن
تأخیر انداختن - تأخیر انداخته شده (رسم عرب در جاهليت چنين بود که وقتي دلشان ميخواست در يکي از چهار ماه حرام که جنگ در آنها حرام بوده جنگ کنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهي ديگر ميدادند تا از طرفی مقصودشان فراهم گردد و از طرفی تعداد ماههای حرام...
-
يُوَاطِئُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که هماهنگ و مطابق سازند - که همگام سازند (از کلمه وطئ به معنای قدم نهادن.رسم عرب در جاهليت چنين بود که وقتي دلشان ميخواست در يکي از چهار ماه حرام که جنگ در آنها حرام بوده جنگ کنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهي ديگر ميدادند تا از طرفی مقصودشان ...
-
مَلَئِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اين است که عظمت و ابهتشان چشم بيننده را پر ميکند از طرفی کلمه ملأ به معناي اشراف و بزرگان قو...
-
مَلَئِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اين است که عظمت و ابهتشان چشم بيننده را پر ميکند از طرفی کلمه ملأ به معناي اشراف و بزر...
-
مَلَإِ
فرهنگ واژگان قرآن
جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوري که گفتهاند به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اين است که عظمت و ابهتشان چشم بيننده را پر ميکند از طرفی کلمه ملأ...
-
مَّثَانِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
به هم مرتبط (ظاهرا مثاني جمع مثنيه - به فتح ميم - يعني اسم مفعول از ماده ثني باشد که به معناي برگرداندن و تغيير جهت (شكستن) باشد ، همچنانکه در جاي ديگر قرآن آمده : يثنون صدورهم و آيات قرآني را از اين رو مثاني ناميده که بعضي مفسر بعضي ديگر است و وضع آ...