کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هَامِدَةً
فرهنگ واژگان قرآن
افسرده - خاموش - بدون گیاه - خشک (همدت النار یعنی آتش خاموش شد ، و ارض هامدة يعني بدون گياه و نيز نبات هامد يعني گياه خشک )
-
نَفْساً
فرهنگ واژگان قرآن
شخصی - کسی (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
نَفْسِي
فرهنگ واژگان قرآن
خودم (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
دَحَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را گسترد(ازکلمه دحو به معناي دحرجة يعني غلتاندن است)
-
مَنَاصٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فرار (عبارت "لَاتَ حِينَ مَنَاصٍ " يعني هنگام فرار نيست)
-
مَّمْدُوداً
فرهنگ واژگان قرآن
گسترده - مدد شده ("جعلت له مالا ممدودا" يعني من براي او مالي ممدود يعني گسترده و يا ممدود به مدد نتايج و فايده قرار دادم )
-
نَفْسٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نفـْس - جان - خود (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
نَفْسِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
خودش - نفسش - جانش (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
نَّفْسِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
خودش - نفسش - جانش (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
نُّفُوسُ
فرهنگ واژگان قرآن
نفسها - جانها(کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
نُفُوسِکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
نفسهايتان - جانهايتان- دلهايتان(کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
مُسْتَوْدَعَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
جایگاه موقتش (مستودع یعنی محلی که ودیعه را در آن قرار می دهند. عبارت "وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا"یعنی :قرارگاه واقعى و جايگاه موقت آن را مىداند )
-
وَاصِبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
دائمي و شديد - واجب و لازم (کلمه وصب در اصل به معناي بيماري مزمن و غير قابل علاج است وصب وصوبا يعني دايم شد دايم شدني ، و وصب الدين يعني دين ، واجب و لازم شد ، و مفازة واصبة يعني بياباني دور ، به حدي که آخر ندارد )
-
أَحْکَم
فرهنگ واژگان قرآن
محکم ترين (در جمله "أَحْکَمِ ﭐلْحَاکِمِينَ "يعني حکمش معتبرين و متقن ترين حکم است)
-
أَخْلَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
براي هميشه ماند ( عبارت "أَخْلَدَ إِلَى ﭐلْأَرْضِ " یعنی :به زمین چسبید)