کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یال و دم پرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کَاظِمِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنانکه با وجود ناراحتي زياد سخني نمي گويند و ناراحتيشان را پنهان مي کنند - آنانکه دم نمي زنند(کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طرفي کظم به معناي بيرون آمدن نفس است ، وقتي ميگويند کظم خود را گرفت ، يعني جلو نفس خود را گر...
-
کَظِيمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
آنکه با وجود ناراحتي زياد سخني نمي گويد و ناراحتيش را پنهان مي کنند - آنکه دم نمي زند(کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طرفي کظم به معناي بيرون آمدن نفس است ، وقتي ميگويند کظم خود را گرفت ، يعني جلو نفس خود را گرفت ، و ک...
-
مِسْکِينِ
فرهنگ واژگان قرآن
فقير و بيچاره (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسكين كسي است كه حتي اگر نيازش را بر طرف كنند باز هم طولي نمي كشد كه محتاج مي شود يا در همان دم ازجهت ديگر م...
-
فَجْرِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (در اصل به معني باز كردن وشكافتن است اگر صبح را فجر ميگويند . براي اين است که روشني پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر ميشود .کلمه فجر دو مصداق دارد يکي فجر اول که آن را کاذب ميگويند چون دوام ندارد ، بعد از اندکي از بين ميرود ، و شکلش شک...
-
فَلَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معناي شکافتن و جدا کردن است ، و اين کلمه در صورتي که با دو فتحه باشد صفت مشبههاي به معناي مفعول خواهد بود ، يعني شكافته شده . غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطلاق ميشود ، و فلق يعني آن لحظهاي که نور گريبا...
-
ذَکَّيْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
تذکيه کرديد - ذبح کردید (وتذکيه عبارت است از بريدن چهار لوله گردن ، دو تا رگ خون ، که در دو طرف گردن است ، و يکي لوله غذا ، و چهارمي لوله هوا ، به شرطي که حيوان نيمه جاني داشته باشد ، دليل داشتن نيمه جان اين است که وقتي چهار رگ او را ميزنند حرکتي بکن...
-
مَسَاکِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
فقيران و بيچارگان - مسكين ها (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسكين كسي است كه حتي اگر نيازش را بر طرف كنند باز هم طولي نمي كشد كه محتاج مي شود يا در همان...
-
ذَنبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گناه(ذنب تنها به معناي نافرماني خداي تعالي نيست بلکه هر وبال و اثر بدي که عمل آدمي داشته باشد هر چند آن عمل نافرماني امر خداي تعالي نباشد نيز ذنب گفته ميشود ، و در نتيجه مغفرت نيز تنها به معناي آمرزش و پوشاندن معصيت نيست بلکه هر ستر و پوششي الهي مغف...
-
ذَنبِکِ
فرهنگ واژگان قرآن
گناه تو(ذنب تنها به معناي نافرماني خداي تعالي نيست بلکه هر وبال و اثر بدي که عمل آدمي داشته باشد هر چند آن عمل نافرماني امر خداي تعالي نباشد نيز ذنب گفته ميشود ، و در نتيجه مغفرت نيز تنها به معناي آمرزش و پوشاندن معصيت نيست بلکه هر ستر و پوششي الهي ...
-
ذَنبِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهش(ذنب تنها به معناي نافرماني خداي تعالي نيست بلکه هر وبال و اثر بدي که عمل آدمي داشته باشد هر چند آن عمل نافرماني امر خداي تعالي نباشد نيز ذنب گفته ميشود ، و در نتيجه مغفرت نيز تنها به معناي آمرزش و پوشاندن معصيت نيست بلکه هر ستر و پوششي الهي مغ...
-
ذَنبِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهشان(ذنب تنها به معناي نافرماني خداي تعالي نيست بلکه هر وبال و اثر بدي که عمل آدمي داشته باشد هر چند آن عمل نافرماني امر خداي تعالي نباشد نيز ذنب گفته ميشود ، و در نتيجه مغفرت نيز تنها به معناي آمرزش و پوشاندن معصيت نيست بلکه هر ستر و پوششي الهي ...
-
مَکْظُومٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نفس گرفته شده - نفس بند آمده (کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طرفي کظم به معناي بيرون آمدن نفس است ، وقتي ميگويند کظم خود را گرفت ، يعني جلو نفس خود را گرفت ، و کظوم به معناي حبس کردن نفس است ، که خود کنايه از سکوت است...