کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کَذَّبُوکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تورا تکذيب کردند - گفتند دروغ مي گويي
-
جُرُزِ
فرهنگ واژگان قرآن
زمین بایر- زميني که گياه نروياند ، گويي تخم گياهان را ميخورد
-
وَيْکَأَنَّهُ
فرهنگ واژگان قرآن
وای مثل اینکه آن- وه! گویی آن( کلمه وي کلمهاي است که در هنگام اظهار ندامت استعمال ميشود ، و بسا هم ميشود که در مورد تعجب به کار ميرود ، و "کَأَنَّ" یعنی مثل اینکه لذا عبارت "وَيْکَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ ﭐلْکَافِرُونَ "یعنی وای که گویی آن چه واقعیت دارد...
-
ثَانِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
دوم - دومی -شکننده (در عبارت " ثَانِيَ عِطْفِهِ " شکستن پهلو کنايه از روگرداندن است ، گويي کسي که از چيزي روي ميگرداند ، يک پهلوي خود را خم ميکند و ميشکند . )
-
لَّا تُکَلِّمَ
فرهنگ واژگان قرآن
كه سخن نمي گويي (در عبارت "أَلَّا تُکَلِّمَ ﭐلنَّاسَ " جزمش به دليل "أن" ناصبه است كه البته نون آن هم با ادغام يرملون حذف شده است)
-
عِطْفِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
پهلويش (در عبارت " ثَانِيَ عِطْفِهِ " شکستن پهلو کنايه از روگرداندن است ، گويي کسي که از چيزي روي ميگرداند ، يک پهلوي خود را خم ميکند و ميشکند . )
-
سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شدت پشيمان شدند (در واقع يک اصطلاح است. بلا در دستهايشان قرار گرفت ، يعني طوري بلا بر ايشان مسلط شد که گويي دستهايشان در آن بود ، و اين تعبير را غالبا در باره نادميني که به آثار سوء عمل گذشتهشان مبتلا شدهاند و اين ابتلاء را پيشبيني نميکردند بکار ب...
-
مُّسْتَنفِرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نفرت و اعراض کننده -گريزان (از استنفار به معنی نفرت و عبارتَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ " یعنی کفار در حالي از تذکره نفرت و اعراض ميکنند که گويي خران وحشياند که از شير و يا شکارچي ميگريزند . )
-
عِتِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
سرکشي - فرتوتي (اينکه حضرت زکريا عرض کرد به "عتي "رسيدهام کنايه از بطلان شهوت ازدواج و نوميدي از فرزنددار شدن است . در اصل به معني "سرکشي "مي باشد از اين جهت که گويي به واسطه پيري اعضاء و جوارحش از او فرمان نمي برند )
-
يُصِرُّ
فرهنگ واژگان قرآن
اصرار و پا فشارى مىكند (عبارت "ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا" یعنی : آن گاه از روى سركشى و تكبّر چنان كه گويى آن را نشنيده است[بر كفر، عناد، دشمنى و مخالفتش] پافشارى مىكند)
-
مُّنْهَمِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار فراوان و ريزان (از" همر " به معناي ريختن اشک و باران به شدت ، و انهمار به معناي انصباب و روان شدن است و فتح آسمان به آبي منهمر و روان در عبارت "فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ ﭐلسَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ " کنايهاي است تمثيلي از شدت ريختن آب و جريان مت...
-
وَيْکَأَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
وای مثل اینکه - وه! گویی ( کلمه وي کلمهاي است که در هنگام اظهار ندامت استعمال ميشود ، و بسا هم ميشود که در مورد تعجب به کار ميرود ، و هر دو معنا با عبارت "وَيْکَأَنَّ ﭐللَّهَ يَبْسُطُ ﭐلرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ" ميسازد ، هر چند که معناي ا...
-
عَادٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نام قوم حضرت هود (علي نبينا وعليه السلام)(مردمي عرب از انسانهاي ما قبل تاريخ بوده و در جزيره زندگي ميکردهانددرقرآن کريم از آنان به "عاد اولي" تعبير شده ، و از آن به دست ميآيد که عاد دومي نيز بوده ،مردمي بودهاند که در احقاف زندگي ميکردند و احقاف که جم...