کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنار زدن از مقام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مُصَلًّى
فرهنگ واژگان قرآن
محل دعا - محل نماز (کلمه مصلي اسم مکان از صلاة بمعناي دعاء است ، و معنای عبارت "وَﭐتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى " اينست که از مقام ابراهيم (عليهالسلام) مکاني براي دعاء بگيريد (ازمحل مقام ابراهیم به بعد نماز بخوانید اشاره به نماز طو...
-
مَّقَامِي
فرهنگ واژگان قرآن
مقام من - اقامت طولاني من (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکاني است در آن جسمي از اجسام بايستد)يا اسم زمان(زمان ايستادن) ويا مصدر ميمي (ايستادن) ، ولي در موارد بسياري ، صفات و احوال چيزي نوعي ايستادن در يك محل و قرارگاه تشبيه مي شود ، و به آن صفات و ا...
-
ضَبْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
درحال نفس نفس زدن (ضبح به معناي صوتي است که از نفس نفس زدن اسبان در حين دويدن شنيده ميشود )
-
مَوَدَّةِ
فرهنگ واژگان قرآن
محبتي که اثرش در مقام عمل ظاهرشود(در نتيجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ، چون خضوع آن خشوعي را گويند که در مقام عمل اثرش هويدا شود ، به خلاف خشوع که به معناي نوعي تاثر نفساني است ، که از مشاهده عظمت و کبريايي در دل پديد ميآيد . و رحمت ، به...
-
مَقَامَهُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
در جای آن دو (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکاني است در آن جسمي از اجسام بايستد)يا اسم زمان(زمان ايستادن) ويا مصدر ميمي (ايستادن) ، ولي در موارد بسياري ، صفات و احوال چيزي نوعي ايستادن در يك محل و قرارگاه تشبيه مي شود ، و به آن صفات و احوال ، مقام و...
-
ﭐنفَطَرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
شکافته شد (معنی اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
فَطَرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
شكافت - پاره شد(معنی اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
سَلَقُوکُم
فرهنگ واژگان قرآن
به شما طعنه مي زنند( از کلمه سلق - به فتحه سين و سکون لام - به معناي زدن و طعنه است )
-
مُنفَطِرٌ بـِ
فرهنگ واژگان قرآن
شكافته شده با(معنی اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
ﭐسْتَمْسِکْ
فرهنگ واژگان قرآن
تمسک کن - چنگ بزن - بياويز(باجديت)(از مصدراستمساک که به معناي چنگ زدن و چيزي را محکم چسبيدن است)
-
مُسْتَمْسِکُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
تمسك كننده ها - چنگ زننده ها - آويخته ها (با جديت) (از مصدراستمساک که به معناي چنگ زدن و چيزي را محکم چسبيدن است)
-
کِبْرَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
قسمت بزرگش - قسمت اعظمش (منظور از عبارت "وَﭐلَّذِي تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ" کسي است که عهده دار بخش اعظم آن (جريان تهمت زدن) است)
-
يَتَفَطَّرْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
شکافته شوند-پاره پاره شوند - متلاشي گردند(معني اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
ﭐضْرِبُوهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان را بزنيد(در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِي ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند : هجر در مضاجع به اين است که دررختخواب زن برود ، ولي پشت خود را به او کند ، و نيز در معناي زدن از آن جناب روايت کرده که ب...
-
رُحَمَاءُ
فرهنگ واژگان قرآن
مهربانان (رحمت ، به معناي نوعي تاثير نفساني است ، که از مشاهده محروميت محرومي که کمالي را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پديد ميآيد ، و صاحبدل را وادار ميکند به اينکه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع کند )