کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عَبَسَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره درهم کشيد -اخم کرد - رو ترش کرد (فعل عبس از ماده عبوس به معناي چهره در هم کشیدن و تقطیب چهره است.عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
-
بَسَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
اظهار کراهت کرد - بی میلی و کراهتش را در چهره اش آشکار ساخت (مصدر بسور به معناي بيميلي و کراهت نمايان از چهره است .عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
-
بَاسِرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
عبوس و غمگين - چهره درهم کشيده
-
تُحْبَرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به شادي وسروربسيارمي پردازيد(شادي وسروري که آثارش در چهره نمايان باشد)
-
يُحْبَرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به شادي وسروربسيارمي پردازند(شادي وسروري که آثارش در چهره نمايان باشد)
-
نَّاضِرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
با طراوت و شاداب و خرم و زیبا (نضره و نضارت چهره و درخت و امثال آن به معناي خرمي و زيبايي و بهجت آنها )
-
غَبَرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
غبار و کدورت (که در عبارت "وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ " منظور نشانههاي غم و اندوهي است که چون غباري چهره شان را فرا گرفته )
-
عَبُوساً
فرهنگ واژگان قرآن
چهره در هم رفته - اخمو(استفاده از آن به عنوان صفت يک روز در عبارت "يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً "استعاره است از اينکه آن روز براي مجرمان در نهايت سختي است)
-
نَّطْمِسَ
فرهنگ واژگان قرآن
که محو کنیم (از کلمه طمس به معناي آن که چيزي به طرف پوسيدگي و کهنه شدن دگرگوني يابد و عبارت "مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهاً "یعنی :پيش از آنکه چهره هايى را [از شکل و شخصيت انسانى] محو کنيم)
-
مَسَخْنَاهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را مسخ کردیم - چهره ی آنان را از شکل انسانی به شکلی زشت وبد منظر تبدیل کردیم (کلمه مسخ برگشتن آدمي به خلقتي زشت و بد منظره است ، همچنان که در داستان بني اسرائيل جمعي از انسانها به صورت ميمون و خوک برگشتند . )
-
أَوْجَسَ
فرهنگ واژگان قرآن
خفیف و پنهانی احساس کرد (از وجس به معناي صداي آهسته است ، و ايجاس ، احساس آن صدا در دل است ،و در عبارت " فاوجس منهم خيفة " ايجاس خيفه در نفس ، احساس آن است ، البته آن احساسي که خفيف و پنهاني باشد ، يعني آثارش در رنگ پوست آدمي بروز نکند وبرای همین ک...
-
وُجُوهِ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ها (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي است ک...
-
وُجُوهَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايتان -رويتان (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خد...
-
وَجْهَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ات -رویت (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي...
-
وَجْهِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ام -رویم - صورتم (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه ...