کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشم بر راه داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَغْيَ
فرهنگ واژگان قرآن
ستم -طلب کردن حق ديگران از راه تعدي بر آنان
-
يَبْغِي
فرهنگ واژگان قرآن
ستم مي کند (بغي : طلب کردن حق ديگران از راه تعدي بر آنان)
-
قِيَاماً
فرهنگ واژگان قرآن
به حالت ایستاده (در عبارت " ﭐلَّذِينَ يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً ")- برای بر پا داشتن و قوام (در عبارت "جَعَلَ ﭐللَّهُ ﭐلْکَعْبَةَ ﭐلْبَيْتَ ﭐلْحَرَامَ قِيَاماً لِّلنَّاسِ ")
-
کُلِّ
فرهنگ واژگان قرآن
همه - کل (اصل در معناي اين کلمه احاطه داشتن است مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، يک فرد سربار جامعه را هم اگر کـَل بر جامعه تعبير ميکنند ، براي اين است که سنگينيش بر جامعه احاطه دارد)
-
إِمَامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پيشوا-راه اصلي(در جمله"إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ "يعني منزلگاه قوم لوط و قوم ايکه ، هر دو بر سر بزرگ راهي قرار داشت . مقصود از اين راه ، آن راهي است که مدينه را به شام وصل ميکند)
-
شِيعَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فرقه - مردمي که پيرو غير خود باشند ، و دنبال او به راه بيفتند يا جماعتي که يکديگر را بر امري ياري دهند ، و يا همه پيرو يک عقيده باشند
-
مُّسْتَقِيم
فرهنگ واژگان قرآن
راست - مستقیم (کلمه ی مستقيم بمعناي هر چيزي است که بخواهد روي پاي خود بايستد ، و بتواند بدون اينکه بچيزي تکيه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد ، مانند انسان ايستادهاي که بر امور خود مسلط است ، در نتيجه برگشت معناي مستقيم به چيزي است ک...
-
قَصْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
راهي که رهرواش را به هدف مي رساند(قصد به معناي استقامت راه است ، يعني راه آنطور مستقيم باشد که در رساندن سالک خود به هدف ، قيوم و مسلط باشد ، و ظاهرا اين کلمه که مصدر است در عبارت "عَلَى ﭐللَّهِ قَصْدُ ﭐلسَّبِيلِ " به معناي اسم فاعل است ، و اضافه شدن...
-
سَدِيداً
فرهنگ واژگان قرآن
محکم و استوار وبا صلابت (از ماده سداد است ، که به معناي اصابت رأي ، و داشتن رشاد است ، و بنابر اين ، قول سديد ، عبارت است از کلامي که هم مطابق با واقع باشد ، و هم لغو نباشد ، و يا اگر فايده دارد ، فايدهاش چون سخنچيني و امثال آن ، غير مشروع نباشد . پس...
-
يُوقِنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
یقین می کنند (در عبارت "وَهُم بِـﭑلْئَاخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ" :تکرار ضمیر "هُمْ " براي اين است که دلالت کند بر اينکه اين يقين به آخرت شان مردم با ايمان است و مردم با ايمان اهل يقينند و بايد چنين انتظاري از ايشان داشت و توقع نميرود که با داشتن ايمان...
-
نَطْبَعُ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهر مي نهيم - مهر مي زنيم ( بر دل مهر زدن کنايه از اين است که راه ورود هدايت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتي چيزي را مُهر وموم مي کنند چيزي نمي تواند به آن وارد شود.)
-
رِحْلَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
به معناي حالتي است که يک انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد وراحله به معناي شتري است که براي راه پيمايي نيرومند باشد . منظور از رحلت قريش مسافرت آنان از مکه به بيرون براي تجارت است
-
طَبَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهر زد ( بر دل مهر زدن کنايه از اين است که راه ورود هدايت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتي چيزي را مُهر وموم مي کنند چيزي نمي تواند به آن وارد شود.)
-
طُبِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهر زده شد ( بر دل مهر زدن کنايه از اين است که راه ورود هدايت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتي چيزي را مُهر وموم مي کنند چيزي نمي تواند به آن وارد شود.)
-
يَطْبَعُ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهرمي زند ( بر دل مهر زدن کنايه از اين است که راه ورود هدايت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتي چيزي را مُهر وموم مي کنند چيزي نمي تواند به آن وارد شود.)