کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش کنار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جَنبِ
فرهنگ واژگان قرآن
کنار(در اصل به معنی پهلوست وبه صورت استعاره آنچه کنار پهلو قرار می گیرد)
-
لَدَى
فرهنگ واژگان قرآن
کنار - آستانه - نزد
-
کَشَفَ
فرهنگ واژگان قرآن
برطرف کرد - کنار زد
-
کَشْفَ
فرهنگ واژگان قرآن
برطرف کردن - کنار زدن
-
کَشَفْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
برطرف کرديم - کنار زديم
-
مَعْزِلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کنار (کلمه معزل اسم مکان از عزل است )
-
جَانِبِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
پهلویش (نَئَا بِجَانِبِهِ :کنایه است از دور شدن و خود را کنار کشيدن از روی تکبر ونخوت)
-
مُّعَطَّلَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
تعطیل شده (بئر معطلة يعني چاهي که ديگر کسي از اهل آبادي کنار آن نميآيد تا آب بردارد ، چون کسي در آبادي نمانده )
-
نَئَا
فرهنگ واژگان قرآن
دور شد (عبارت "نَئَا بِجَانِبِهِ " کنايه از اين است که دور شد و خود را کنار کشيد)
-
أَقِمِ
فرهنگ واژگان قرآن
برپادار(در اصل ميم ساکن بوده که چون در کنار ساکن يا تشديد کلمه بعد قرار گرفته به آن کسره داده اند)
-
غُثَاءً
فرهنگ واژگان قرآن
خار و خاشاکي که سيل به کنار بيابان ميريزد ( منظور از آن در آيه ي شريفه"فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَىٰ " گياه خشکيده است )
-
خَلَتِ
فرهنگ واژگان قرآن
گذشت(در عبارت "وَقَدْ خَلَتِ ﭐلْقُرُونُ "در اصل ت ساکن بوده که چون در کنار ساکن يا تشديد کلمه بعد قرار گرفته به آن کسره داده اند)
-
مُلْتَحَداً
فرهنگ واژگان قرآن
پناهگاه (اسم مکان و به معناي محلي که شخص مورد آسيب ،خود را به آن محل کنار بکشد ، تا از شري که متوجه او است ايمان بماند)
-
حِجْرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ممنوعيت با تحريم - قُرُق-فاصله -دامن - کنار-عقل (لذي حجر: صاحب عقل،اصحاب حجر: عبارتند از قوم ثمود ، يعني قوم حضرت صالح علي نبينا وعليه السلام و حجر اسم شهري بوده که در آن زندگي ميکردهاند)
-
حَسْرَةً
فرهنگ واژگان قرآن
حسرت(حسر دراصل عبارت است از کنار زدن لباس از هر چيزي که ملبس به آن است و کنايه از برملا شدن ناتوانيهاست همچنين اندوه ندامت از فرصتي که از دست رفته از آن جهت که جهالتي که مسبب آن بوده بر ملا شده است)