کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پخش کردن (از رادیو) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حَشْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
محشور کردن -بيرون کردن از ديار(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است )
-
مُرْجِفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان كه خبرهاى دروغ و دلهره آور پخش مىكنند (کلمه مرجفون جمع اسم فاعل از ارجاف است ، و ارجاف به معناي اشاعه باطل ، و در سايه آن استفادههاي نامشروع بردن است ، و يا حداقل مردم را دچار اضطراب کردن است)
-
يَبُثُّ
فرهنگ واژگان قرآن
پخش مي کند - مي گستراند - مي پراکند - منتشرمي کند(از مصدر بث است که به معناي متفرق کردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناي اين است که خداي تعالي آنها را در زمين منتشر و متفرق کرده ، همچنان که در جاي ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ثم اذا أنتم بش...
-
قَدَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره کرد (کلمه قد و همچنين قط به معناي پاره کردن است ، اما قد به معناي پاره کردن از طول است ولي قط به معناي پاره کردن از عرض است )
-
يُدْحِضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا نابود کنند(از ادحاض به معني هلاک کردن و باطل کردن وغالب شدن)
-
بَثَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پخش کرد - گسترد - پراکند-اندوه شديدي که قابل کتمان نباشد و فاش وپراکنده شود (از مصدر بث است که به معناي متفرق کردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناي اين است که خداي تعالي آنها را در زمين منتشر و متفرق کرده ، همچنان که در جاي ديگر در باره خلقت ان...
-
سُجِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته شد (در عبارت "إِذَا ﭐلْبِحَارُ سُجِّرَتْ "تسجير و افروختن درياها ، به دو معنا تفسير شده ، يکي افروختن دريايي از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش -از کلمه سجر به معناي شعلهور کردن و تيز کردن آتش است و به قولي پر کردن از آتش)
-
تُقَاتِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
پروا کردن از او
-
قَصَمْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
شکانديم (کنايه از هلاک کردن)
-
لَّعْنَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
دور بودن از رحمت (کلمه لعن به معناي دور کردن ملعون از رحمت است )
-
بَغْيَ
فرهنگ واژگان قرآن
ستم -طلب کردن حق ديگران از راه تعدي بر آنان
-
مُّمَرَّدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
صاف شده ( اسم مفعول از تمريد به معناي صاف کردن است)
-
مَرْحَمَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترحم کردن - رحم نمودن (مصدر ميمي از ماده رحمت است )
-
يُرْدُوهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
که هلاکشان کنند (از ارداء به معناي هلاک کردن)
-
يَتَجَنَّبُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
از آن دوري مي کند -از آن اعراض مي کند (ازمعاني باب تفعّل اجتناب کردن فاعل از ماده فعل مي باشد)