کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پای بر سنگ آمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فَقَعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
پس بيفتيد - پس فرود آیید (در اصل "فوقعوا":(پس وقوع یابید) بوده که برای سهولت تلفظ به این شکل درآمده است و "وقوع"عبارت است از حدوث و پديد آمدن،اتفاق افتادن، قرار گرفتن و فرود آمدن که از میان این معانی در عبارت "فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ" فرود آمدن و ا...
-
سِجِّيلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کلوخ - سنگ گِل(برخي گفته اند اصلش از سجين به معني آتش است و برخي ديگر گفته اندهمان "سنگ گِل " فارسي بوده که بعدها عربي شده است . بعضي ديگر گفتهاند : اين کلمه از سجل گرفته شده که به معناي کتاب است ، گويا که در آن سنگريزهها چيزي نوشته شده که مستلزم ع...
-
خَالِدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه- دير پا(خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اينکه يک پ...
-
خَالِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه ها - ديرپايان (خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
خَالِدِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه ها - ديرپايان (خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
خَالِدَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو جاودانه - دو ديرپا (خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
خُلْدِ
فرهنگ واژگان قرآن
همیشگی دير پا (از کلمه خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
خُلُودِ
فرهنگ واژگان قرآن
ماندگاری-جاودانگی (کلمه خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اي...
-
تَخْلُدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه مي شويد(از خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اينکه ي...
-
يُبْدِئُ
فرهنگ واژگان قرآن
به وجود مي آورد - باعث بوجود آمدن (چيزي) براي اولين بار مي گردد - پديد مي آورد("إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ"يعني خداي تعالي هم براي اولين بار چيزي را پديد مي آورد و هم چيزي را که قبلاً پديد آورده و از بين رفته را دوباره بر مي گرداند)
-
يَخْلُدْ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه ماند(جزمش براي جواب واقع شدن جهت جملات قبلي است. از کلمه خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که ا...
-
مَا يُعِيدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بر نمی گرداند (منظور از عبارت "قُلْ جَاءَ ﭐلْحَقُّ ومَا يُبْدِئُ ﭐلْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ "این است که :بعد از آمدن حق ، باطل امر جديدي را اظهار نميکند ، و امر باطلي که قبلا اظهار کرده و باطل شده ، بار ديگر اظهار و اعاده نميکند ، و اين تعبير کنايه است...
-
مَرْوَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام كوهي بوده در نزديكي كعبه كه يكي از اعمال حج ، هفت مرتبه طي كردن مسافت بين محل اين كوه و كوه صفا است با نام سعي صفا و مروه (فاصله اين دو كوه حدود ۴۲۰ متر است کلمه صفا در لغت به معناي سنگ سخت و صاف است ، و کلمه ي مروه نيز به معناي سنگ سخت است . ا...
-
دَّرْکِ
فرهنگ واژگان قرآن
درجه و مرتبه نزولي (بر وزن درج و به معناي آن است ، چيزي که هست درج به معني "پله "را در جائي بکار ميبرند که مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولي درک در جائي بکار ميرود که مساله پائين آمدن مورد نظر باشد و به همين جهت گفته ميشود : درجات بهشت...
-
أَحَدٍ
فرهنگ واژگان قرآن
يکي- يكتا (کلمه احد صفتي است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نيز وصفي از اين ماده است ،ولي بين احد و واحد فرق است ، "احد" آن يكي است كه دومي ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن يعني عقلاً دومي براي آن متصور نيست به خلاف کلمه واحد كه ي...