کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاره پاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَبَّرْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
پاره پاره ساختيم - نابود کرديم
-
مُزِّقْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره پاره شدید - قطعه قطعه شدید (از تمزيق به معناي تقطيع و تفريق است )
-
قَطَّعَ
فرهنگ واژگان قرآن
قطعه قطعه کرد - پاره پاره کرد( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
يَتَفَطَّرْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
شکافته شوند-پاره پاره شوند - متلاشي گردند(معني اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
قُطِّعَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیاربریده شد - پاره پاره شد- قطعه قطعه شد ( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است و در عبارت "قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ " منظور این است که به اندازه ی اندامشان لباسهایی از آتش برایشان دوخته می شود)
-
قَدَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره کرد (کلمه قد و همچنين قط به معناي پاره کردن است ، اما قد به معناي پاره کردن از طول است ولي قط به معناي پاره کردن از عرض است )
-
قُدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره شد
-
جَذْوَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره ای - قطعه ای
-
فِرْقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره اي - بخشي
-
قِطْعٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره ای - قطعه ای
-
فُرِجَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
شكافته شد - پاره شد (کلمه فرج به معناي پيدا شدن شکاف بين دو چيز است )
-
تَمَيَّزُ
فرهنگ واژگان قرآن
متلاشي وپاره پاره شود(ازکلمه تميز به معناي تقطع و تفرق است )
-
فَطَرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
شكافت - پاره شد(معنی اصلي کلمه فطر چاک زدن چيزي است از طرف درازاي آن )
-
بِضْعَ
فرهنگ واژگان قرآن
مقداري - پاره اي -عدد کمتر از ده (کلمه بضع در اعداد از سه تا نه را گويند )
-
فَطَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
آفريد(در بسياري از آيات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر ناميده است ، و فطر به معناي پاره کردن است ، گويا خداي تعالي عدم را پاره ميکند و موجودات را از شکم آن بيرون ميآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بناي نوع را ميرساند يعني نوعي از خلقت )