کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان - ایشان
-
هَمَّ
فرهنگ واژگان قرآن
همّت کرد - تصمیم گرفت - قصد کرد
-
هُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنها (در اصل ميم آن ساکن بوده که در عباراتي نظير "فَهُمُ ﭐلْخَالِدُونَ "به دليل رسيدن دو ساکن به هم حرکت گرفته است)
-
مَا هُم
فرهنگ واژگان قرآن
نیستند
-
لَا هُمْ يَحْزَنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه آنها اندوهگين مي شوند - آنها اندوهگين نمي شوند(حزن:اندوهي که بر دل سنگيني کند ، از امري واقع شده ، و چه از آنکه بخواهد واقع شود)
-
لَا هُمْ يَذَّکَّرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه آنها متذكر مي شوند - آنها متذكر نمي شوند
-
لَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه از آنان مي خواهند كه عذر خواهي كنند (عتب به معناي غضب و حزن است ، وقتي گفته ميشود : فلاني بر فلاني عتب کرد معنايش اين است که غم او را خورد ، و اگر برگردد و دلجوئيش کند ميگويند عاتبه ، و اسم اين ماده عتبي است ، يعني برگشتن معتوب عليه به چيزي که ماي...
-
لَا هُمْ يُنصَرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه آنان ياري مي شوند-آنان ياري نمي شوند
-
لَا هُمْ يُنظَرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه آنان مهلت داده شوند - آنان مهلت داده نمي شوند
-
لَا هُمْ يُنقَذُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نه آنان نجات داده مي شوند - آنان نجات داده نمي شوند
-
جستوجو در متن
-
دَفْعُ
فرهنگ واژگان قرآن
دفع کردن - رد کردن
-
حَشْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
محشور کردن -بيرون کردن از ديار(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است )
-
لَا تَقْهَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
خوار و تحقير مكن (کلمه قهر به معناي غلبه کردن بر کسي است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به معنی خوار کردن)
-
تَفْسِيراً
فرهنگ واژگان قرآن
مبالغه در آشکار کردن معناي معقول چيزي(اصل آن فسر:آشکار کردن معني معقول)