کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت و نه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صَّمَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معناي کلمه صمد قصد کردن و يا قصد کردن با اعتماد است ، وقتي گفته ميشود : صمده ، يصمده ، صمدا معنايش اين است که فلاني قصد فلان کس يا فلان چيز را کرد ، در حالي که بر او اعتماد کرده بود . ...
-
عَرَاءِ
فرهنگ واژگان قرآن
محلي روبازکه ديوار و حايلي ديگر در آن نباشد و چيزي که انسان در زير سايهاش قرار گيرد نداشته باشد ، نه سقفي و نه خيمهاي و نه درختي .
-
سَکْرَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
مستي (مراد از سکره و مستي موت ، حال نزع و جان مشغول به خودش است ، نه ميفهمد چه ميگويد و نه ميفهمد اطرافيانش در بارهاش چه ميگويند )
-
عَوَانٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نه پير از کار افتاده نه جوان نارسيده (در زنان و چارپايان ، عبارتست از زن و يا حيوان مادهاي که در سنين متوسط از عمر باشد ، يعني سنين ميانه باکرهگي و پيري .)
-
حَرَضاً
فرهنگ واژگان قرآن
مشرف به هلاکت - نیمه جان (به معناي مشرف بر هلاکت است ، و بعضي گفتهاند : به معناي کسي است که نه ، مرده تا از يادها برود ، و نه ، زنده است تا اميد چيزي در او باشد)
-
زَلَقاً
فرهنگ واژگان قرآن
زمين صاف و همواري که نه گياه در آن باشد نه چيز ديگر ، و اصل آن از زلق به معناي زمين ليز گرفته شده که پاي آدمي بر آن استوار نميماند .
-
مُّذَبْذَبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
متحیروسرگردانان (مذبذب بودن هر چيزي به معناي آمد و شد کردن آن بين دو طرف است بدون اينکه آن چيز تعلق و وابستگي به يکي از آن دو طرف داشته باشد . و اين خود صفت منافقين است که بين مؤمنين و کفار آمد و شد دارند ، نه به کفار بستگي و تعلق دارند و نه به مؤمني...
-
أُبْسِلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
منع شدند-محروم ماندند(محروم و ممنوع قهري نه حکمي )
-
أَبْکَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
لال مادر زاد ("أبکم " کسي است که از شکم مادر ، لال به دنيا آيد ، نه چيزي بفهمد و نه بتواند بفهماند ، بعضي گفتهاند ابکم ، آن کسي است که نتواند سخن گويد)
-
أَکْوَابٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کوزه هاي بدون دسته - ظروف آب (اکواب جمع کوب ، به معناي ظرف آب است ، البته ظرفي که مانند ليوان نه دسته داشته باشد و نه لوله )
-
مُضِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
گذشتن - رفتن (معناي جمله فما استطاعوا مضيا و لا يرجعون اين است که : نه ميتوانند به سوي عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دريابند . پس کلمه مضي و رجوع کنايه هستند از برگشتن به حالت سلامت ،از باقي ماندن بر حالت عذاب و مسخ)
-
أَتْرَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
همسانان -اقران (همسران بهشتي همتاي شوهران خويشند ، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند ، و نه از جهت جمال .ممکن هم هست مراد از اقران اين باشد که مثل شوهران خويشند ، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود ، از حسن و جمال همسران بهشتيشان نيزبيشتر ميگردد )...
-
لَا يُنزَفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مست و بي هوش نمىشوند (عبارت "وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ " يعني : نه آنان مست و بي هوش مىشوند)
-
يُنزَفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مست و بي هوش مىشوند (عبارت "وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ " يعني : نه آنان مست و بي هوش مىشوند)
-
سَّلَامُ
فرهنگ واژگان قرآن
سلامت و عافيت -عاري از آفات ظاهري و باطني - کسي که با سلام و عافيت برخورد کند ، نه با جنگ و ستيز ، و يا شر و ضرر .