کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت مرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ﭐمْرَأَ
فرهنگ واژگان قرآن
مرد -شخص
-
رَجُلَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مرد
-
رَّجُلَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مرد
-
زَّانِي
فرهنگ واژگان قرآن
مرد زناکار
-
أَبُوهُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
پدر آن دو (مرد)
-
أَجْرُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
پاداشش(آن مرد)
-
أَجَلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
موعد او(آن مرد)
-
مَرَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
رد - برگشتن - برگشت - بازگشت
-
ذَکَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مرد - پسر- جنس نر
-
زَانٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مرد زناکار(مخفف زاني)
-
وَلَدِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
فرزند آن مرد
-
مَرَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
برگرداننده (کلمه مرد مصدر ميمي از رد و به معناي راد ، برگرداننده است ، و مراد از روزي که برگردانندهاي براي آن نيست ، و کسي نيست که آن را از سوي خدا برگرداند ، روز قيامت است)
-
نُّطْفَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نطفه - مايعي که در بدن مرد و زن توليد مي شود و مبدأ پيدايش فرزند است
-
مُتَحَيِّزاً
فرهنگ واژگان قرآن
تغییر مکان دهنده (تحيز به معناي گرفتن حيز است که به معناي مکان است ، و کلمه فئة به معناي يک قطعه از جماعت مردم است و تحيز بسوي فئه به اين معنا است که مرد جنگي از يک تاختن صرفنظر نموده و خود را به طرف عدهاي از قوم خود بکشاند تا به اتفاق ايشان بجنگد)
-
مَرَدُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
خو گرفته اند - عادت کرده اند(کلمه مرد به معناي سرکشي و بيرون شدن از اطاعت ، و تمرين و ممارست شر است ، و معناي دوم با جمله مردوا علي النفاق مناسبتر است ، چون معناي آن چنين ميشود : آنها بر مساله نفاق تمرين و ممارست کردهاند ، به حدي که ديگر عادتشان شده ...