کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هست و بود کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رَابِطُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
با يکديگر پيوند و ارتباط برقرار کنيد(رابطوا مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است ، چون مصابره عبارت بود از وصل کردن نيروي مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل کردن نيروها ، اما نه تنها نيروي مقاومت در برابر شدائد ، بلکه ه...
-
حَشْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
محشور کردن -بيرون کردن از ديار(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است )
-
صَّمَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معناي کلمه صمد قصد کردن و يا قصد کردن با اعتماد است ، وقتي گفته ميشود : صمده ، يصمده ، صمدا معنايش اين است که فلاني قصد فلان کس يا فلان چيز را کرد ، در حالي که بر او اعتماد کرده بود . ...
-
تَنزِيلُ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کردن تدريجي-فرو فرستادن تدريجي(فرق ميان انزال و تنزيل اين است که انزال به معناي نازل کردن دفعي و يک پارچه است ، و تنزيل به معناي نازل کردن تدريجي است )
-
لَا تَقْهَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
خوار و تحقير مكن (کلمه قهر به معناي غلبه کردن بر کسي است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به معنی خوار کردن)
-
طَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
خوش آمد - خوشایند بود - به نظر پاک و پاکیزه و طيّب آمد
-
فَلَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معناي شکافتن و جدا کردن است ، و اين کلمه در صورتي که با دو فتحه باشد صفت مشبههاي به معناي مفعول خواهد بود ، يعني شكافته شده . غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطلاق ميشود ، و فلق يعني آن لحظهاي که نور گريبا...
-
دَعّاً
فرهنگ واژگان قرآن
پرت کردن و دفع کردني به شدت(ازکلمه "دعّ " به معناي دفع و پرت کردن به شدت است )
-
يُدْحِضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا نابود کنند(از ادحاض به معني هلاک کردن و باطل کردن وغالب شدن)
-
سُجِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته شد (در عبارت "إِذَا ﭐلْبِحَارُ سُجِّرَتْ "تسجير و افروختن درياها ، به دو معنا تفسير شده ، يکي افروختن دريايي از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش -از کلمه سجر به معناي شعلهور کردن و تيز کردن آتش است و به قولي پر کردن از آتش)
-
غَوْلٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ضرر رساندن و فاسد کردن
-
ضَحِکَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
حيض شد (در عبارت "فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ "اين حيض شدن نشانهاي بود که باعث ميشد همسر ابراهيم (عليهالسلام) زودتر بشارت را باور کند و بپذيرد و خود معجزهاي بود که دل او را آماده ميکرد به اينکه به راستي و درستي بشارت آنان اذعان کند)
-
يَعْدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
تجاوز مي کنند (يعدون در عبارت "إِذْ يَعْدُونَ فِي ﭐلسَّبْتِ" از تعدي و در اينجا مقصود تجاوز از آن حدود و مقرراتي است که خداوند براي روز شنبه يهود جعل فرموده بود ، و آن اين بود که بخاطر بزرگداشت اين روز شکار ماهي را ترک کنند)
-
جِدَالَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
ستيزگي کردن و لجبازي در گفتار و بحثمان
-
جَدَلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
ستيزگي کردن و لجبازي در گفتار و بحث