کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگهداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تُحْصِنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
محفوظ مي داريد-نگهداري مي کنيد
-
وَاقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نگهدارنده (اسم فاعل از ماده وقاية به معناي نگهداري است )
-
يُوزَعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
در جاي خود نگهداري مي شوند به نحوي که با ديگران تداخل نکنند (کلمه يوزعون از ماده وزع به معناي منع است و يا به قول بعضي ديگر ، به معناي حبس ميباشد و معناي آيه به طوري که گفتهاند : اين است که براي سليمان لشکرش جمع شد ، لشکرها که از جن و انس و طير بودند...
-
عِصَمِ
فرهنگ واژگان قرآن
عقد و ازدواجهاي دائمي (عصم جمع عصمت است که به معناي عقد و ازدواج دائمي است ، و بدين جهت آن را عصمت ناميدهاند که زن را حفظ و ناموسش را نگهداري ميکند )
-
رِهِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
گِرو - در گِرو (رهن و رهين و مرهون آن چيزي است که به عنوان وثيقه و گرو به کسي ميدهي و از او چيزي قرض ميکني و چون هر جا اين کلمه به چشم بخورد تصوري از معناي حبس و نگهداري به ذهن ميرسد ، لذا اين کلمه را در حبس هر چيزي نيز استعمال کردند ، هر چند که ربطي...
-
رَهِينَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گِرو - در گِرو (رهن و رهين و مرهون آن چيزي است که به عنوان وثيقه و گرو به کسي ميدهي و از او چيزي قرض ميکني و چون هر جا اين کلمه به چشم بخورد تصوري از معناي حبس و نگهداري به ذهن ميرسد ، لذا اين کلمه را در حبس هر چيزي نيز استعمال کردند ، هر چند که ربطي...
-
صَابِراً
فرهنگ واژگان قرآن
صبرکننده(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَّابِرَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
زنان صبرکننده(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَابِرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
صبرکننده(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَّابِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
صبرکننده ها(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَّابِرِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
صبرکننده ها(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَبْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
صبر - پايداري(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَبَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
صبر کرد (کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَبَرْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
صبر کرديد(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)
-
صَبَرْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
صبر کرديم(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که نفوس را از ارتکاب آن حبس کرد .)