کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگفتنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صُدُوداً
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشتني نگفتني
-
بِسَاطاً
فرهنگ واژگان قرآن
گسترده و پهن شده - گستردني نگفتني
-
سَبْقاً
فرهنگ واژگان قرآن
سبقت گرفتني نگفتني
-
تَکْبِيراً
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگ شمردني نگفتني
-
فَرْقاً
فرهنگ واژگان قرآن
جدا كردني نگفتني (وصف نا شدني)
-
بَسّاً
فرهنگ واژگان قرآن
کوبيده ونرم شده (مثل آرد)-کوبيده شدني نگفتني
-
نَشْراً
فرهنگ واژگان قرآن
نشر دادنی وصف ناشدنی و نگفتنی (از کلمه نشر به معناي گستردن و متفرق کردن است)
-
شَقّاً
فرهنگ واژگان قرآن
شکافتني (در عبارت "شَقَقْنَا ﭐلْأَرْضَ شَقّاً " چون مفعولٌ فيه واقع شده منظور شکافتني نگفتني و وصف ناشدني است)
-
وَفْداً
فرهنگ واژگان قرآن
شرفياب شدني نگفتني (وفد به معناي قومي است که به منظور زيارت و ديدار کسي و يا گرفتن حاجتي و امثال آنها بر او وارد شوند ، و اين قوم وقتي به نام وفد ناميده ميشوند که سواره بيايند ، کلمه وفد جمع و مفرد آن وافد است )
-
سَبْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
به سرعت حرکت کردني نگفتني(سبح در اصل به معني دويدن و تند راه رفتن در آب ويا سرعت در حرکت مي باشد درعبارت "ان لک في النهار سبحا طويلا " سبح طويل در روز کنايه از غور در مهمات زندگي و انواع زدوبندها در برآوردن حوائج زندگي است . و معناي آيه اين است که تو...
-
عَدّاً
فرهنگ واژگان قرآن
شمارش کردني نگفتني (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل عليهم انما نعد لهم عدا "به معناي شمردن است ، و چون شمردن هر چيزي آن را به آخر ميرساند و نابود ميکند ومعنی آن میشود :بنابراين بر [شكست و هلاكت] آنان شتاب مكن، ما [همه اعمال و رفتار حتى لحظات عمرشان را] به...
-
فُتُوناً
فرهنگ واژگان قرآن
آزمودني نگفتني (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از...