کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نموده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مَوَاطِنَ
فرهنگ واژگان قرآن
موطنها - عرصه ها (کلمه مواطن جمع موطن و بمعناي جائي است که انسان در آن سکونت نموده ، و آن را وطن خودش قرار ميدهد . )
-
خَيْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بهتر - مال (اصل در معناي کلمه خير همانا انتخاب است ، و اگر ما چيزي را خير ميناميم ، بدان جهت است که آنرا با غير آن مقايسه ميکنيم ، و يکي از آن دو را انتخاب نموده و ميگوئيم اين خير است ، و معلوم است از بين چند چيز ما آنرا انتخاب ميکنيم که هدف و مقصد م...
-
رِجْسٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پليدي(رجس و رجز چيزي است که اگر با چيزي ديگر برخورد بکند بايد از آن چيز صرفنظر نموده ، آن را دور انداخت .عذاب را نيز از اين جهت رجس و رجز خوانده اند ، چون طبعا انسان از عذاب تنفر داشته و شخص معذب خود را از اشخاص ايمن از عذاب دور ميسازد)
-
يَخْصِفَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو مي چسباندند (خصف به معناي جمع کردن و منضم بهم نمودن است ، و از همين جهت پارهدوز را خاصف النعل ميگويند ، چون پارهدوز پارههاي کفش را که از هم جدا شده جمع نموده و بهم منضم ساخته به صورت اولش در ميآورد.)
-
خَصِيمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
دشمن همیشگی (صفت مشبه از خصومت است که آن هم به معني جدال است )-دشمني که بر خصومت و جدال اصرار ميورزد - کسي که از دعوي مدعي و يا هر چيزي که در حکم دعوي است دفاع ميکند (درجمله "لَا تَکُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيماً "رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) را نه...
-
خَيْرَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
خیرها -اعمال صالح -مالهایی که در راه خدا صرف می شود(اصل در معناي کلمه خير همانا انتخاب است ، و اگر ما چيزي را خير ميناميم ، بدان جهت است که آنرا با غير آن مقايسه ميکنيم ، و يکي از آن دو را انتخاب نموده و ميگوئيم اين خير است ، و معلوم است از بين چند چ...
-
مُتَحَيِّزاً
فرهنگ واژگان قرآن
تغییر مکان دهنده (تحيز به معناي گرفتن حيز است که به معناي مکان است ، و کلمه فئة به معناي يک قطعه از جماعت مردم است و تحيز بسوي فئه به اين معنا است که مرد جنگي از يک تاختن صرفنظر نموده و خود را به طرف عدهاي از قوم خود بکشاند تا به اتفاق ايشان بجنگد)
-
مُنفَکِّينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جدا شده ها (کلمه منفکين از ماده انفکاک است ، که به معناي جدايي دو چيز است که به شدت به هم متصل بودهاند ، و عبارت "لَمْ يَکُنِ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ ﭐلْکِتَابِ وَﭐلْمُشْرِکِينَ مُنفَکِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ ﭐلْبَيِّنَةُ " يعني سنت الهي دس...
-
قَيِّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
قِيَماً
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين دين خير دنيا و آخرت ملت خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيا...
-
قَيِّمَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
رُّجْزَ
فرهنگ واژگان قرآن
پليدي - بُت - عذاب (اگر آن را به معني عذاب بگيريم آنگاه در عبارت "رُّجْزَ فَـﭑهْجُرْ "منظور اين است که از گناه و نافرماني و پليدي که مستوجب عذاب مي شود دوري کن، رجس و رجز چيزي است که اگر با چيزي ديگر برخورد بکند بايد از آن چيز صرفنظر نموده ، آن را دو...
-
رِجْزَ
فرهنگ واژگان قرآن
پليدي - بُت - عذاب (اگر آن را به معني عذاب بگيريم آنگاه در عبارت "رُّجْزَ فَـﭑهْجُرْ "منظور اين است که از گناه و نافرماني و پليدي که مستوجب عذاب مي شود دوري کن، رجس و رجز چيزي است که اگر با چيزي ديگر برخورد بکند بايد از آن چيز صرفنظر نموده ، آن را دو...
-
لَا يَشْفَعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
شفاعت نمی کنند(شفاعت از ماده ش - ف - ع است ، که در مقابل کلمه وتر به معني تک بکار ميرود ، در حقيقت شخصي که متوسل ، به شفيع ميشود نيروي خودش به تنهائي براي رسيدنش به هدف کافي نيست ، لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره ميزند ، و در نتيجه آنرا دو چندا...
-
شَّفَاعَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
شفاعت (شفاعت از ماده ش - ف - ع است ، که در مقابل کلمه وتر به معني تک بکار ميرود ، در حقيقت شخصي که متوسل ، به شفيع ميشود نيروي خودش به تنهائي براي رسيدنش به هدف کافي نيست ، لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره ميزند ، و در نتيجه آنرا دو چندان نموده...