کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقطه در بینهایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قَدْ
فرهنگ واژگان قرآن
محققاً - يقيناً - بی تردید (در کتب لغت مصارف ديگري نيز براي "قَدْ "گفته اند که در قرآن کاربرد ندارد)
-
بَسَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
اظهار کراهت کرد - بی میلی و کراهتش را در چهره اش آشکار ساخت (مصدر بسور به معناي بيميلي و کراهت نمايان از چهره است .عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
-
مُّدْهِنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سهل انگاری کنندگان - بی اعتنایی کنندگان (جمع اسم فاعل از مصدر ادهان است ، و ادهان به معناي سهلانگاري است ، که البته در اصل به معناي روغن مالي به منظور نرم کردن چيزي بوده ، و به عنوان استعاره در سهلانگاري استعمال شده است ، و استفهام در آيه ی "أَفَبِهَ...
-
تَذْهَلُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی خبر می شود - از یاد می برد (از ذهول به معناي با دهشت از چيزي گذشتن و رفتن .درجمله "تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ "یعنی هول قیامت به حدی است که زنی که در حال شیر دادن می باشد بچه اش را از یاد می برد و فرار می کند)
-
صَّمَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معناي کلمه صمد قصد کردن و يا قصد کردن با اعتماد است ، وقتي گفته ميشود : صمده ، يصمده ، صمدا معنايش اين است که فلاني قصد فلان کس يا فلان چيز را کرد ، در حالي که بر او اعتماد کرده بود . ...
-
مَّنسِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
مورد فراموشی واقع شده ازروی بی اعتنایی (کلمه نسي - به فتحه و به کسره نون - بر وزن وتر و وتر ، به معناي هر چيز حقير و ناچيزي است که بايد فراموش شود ، و معناي عبارت "يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَـٰذَا وَکُنتُ نَسْياً مَّنسِيّاً "یعنی: اي کاش قبل از اين...
-
يَحْمِلُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
حمل می کنند ( منظور از عبارت "ﭐلَّذِينَ يَحْمِلُونَ ﭐلْعَرْشَ، کسانیکه عرش را حمل می کنند" آن بندگان مقربیست که فرامین الهی که اداره کننده جزء جزء آفرینش است و از علم بی انتهای او نشأت گرفته، را در اجزاء عالم توزیع و به دست عاملان اجرای آن می سپارند....
-
عَرْش
فرهنگ واژگان قرآن
داربست و آلاچيق - سقفي که بر روي پايههائي زده ميشود ، تا بوتههاي مو را روي آن بخوابانند - چيزي که سقف داشته باشد-هودج - کجاوه - تخت سلطان (از جهت بلنديش) -( کلمه عرش در قرآن به معناي مقامي است موجود که جميع سر نخهاي حوادث و امور در آن متراکم و جمع اس...
-
أَثْخَنتُمُوهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار آنها را کشتيد- برآنها غلبه کرديد - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معناي بسيار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
-
کَلَالَةً
فرهنگ واژگان قرآن
کسی که بی اولاد و پدر ومادر است - خواهر يا برادر تني يا نا تني - کل کساني که غير از پدر و مادر و فرزند از شخصي ارث مي برند(کلمه کلاله در اصل ، مصدر و به معناي احاطه است ،مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، ي...